یادداشتی بر فیلم سینمایی سنگدل(Heart of Stone)
درباره کارگردان
تام هارپر، کارگردان، نویسنده و تهیهکننده 45ساله بریتانیایی است. او پس از پایان تحصیلات متوسطه در مدرسه Acland Burghley، وارد دانشگاه منچستر شد. آغاز مسیر حرفهای هارپر با ساخت فیلمهای کوتاه رقم خورد. او با فیلم «Cubs» در سال ۲۰۰۶ که به موضوع شکار روباههای شهری میپرداخت برنده جایزه بفتا شد. این موفقیت درهای تازهای را برای تام در عرصه تلویزیون و سینما گشود.
«The Scouting Book for Boys» محصول ۲۰۰۹ اولین اثر بلند سینمایی او بود که توجهها را جلب کرد. پس از آن و در 2014 «War Book» را ساخت که در جشنوارههای معتبر لندن و روتردام به نمایش درآمد و نقدهای مثبتی دریافت کرد. نقطه اوج شهرت هارپر با فیلم«Wild Rose» در سال ۲۰۱۸ رقم خورد؛ داستانی موسیقایی که در گلاسگو و نشویل فیلمبرداری شد و به خاطر ترکیب موسیقی، روایت انسانی و بازیهای درخشان به یکی از آثار تحسینشده آن سال تبدیل شد. فیلم «The Aeronauts» در سال ۲۰۱۹ با بازی ادی ردمین و فلیسیتی جونز نیز جایگاه او را در سینمای جریان اصلی تثبیت کرد و به یکی از پربینندهترین فیلمهای آمازون پرایم بدل شد.
آخرین ساخته او با عنوان «سنگ دل-Heart of Stone» محصول 2023 به قلم گرگ روکا و آلیسون شرودر براساس داستانی از گرگ روکا به تولید رسیده است. گل گدوت، جیمی درنان، آلیا بات، سوفی اوکوندو، ماتیاس شوایگهوفر، پل ردی، جینگ لوسی از جمله هنرپیشههای حاضر در Heart of Stone هستند.

داستان فیلم
فیلم از قلب عملیاتی با حضور ریچل استون آغاز میشود. استون در ظاهر یک تکنسین تازهکار و خجالتی در تیم Mi6 است اما در واقع مأمور ویژه یک سازمان مخفی به نام Charter به شمار میآید. چارتر سازمانی است که وابستگی به دولت یا کشور خاصی ندارد و مجهز به یک ابزار فوق پیشرفته به نام The Heart است. هارت در واقع یک هوش مصنوعی پیشرفته است که به تمام پایگاههای اطلاعاتی دنیا اتصال داشته و از قدرت پیشبینی برخوردار است. مسیر فرار دشمن، نقاط ضعف یک مأموریت، یا حتی احتمال موفقیت یک عملیات از جمله کاربردهای هارت برای گروههای ویژه عملیاتی است.
داستان اما با ورود پارکر و کیا دهوان پیچیدهتر میشود. پارکر همکار ریچل در تیم Mi6 است. هدف اصلی او استفاده از هارت در راستای تفکرات خودش است. دهوان نیز یک نابغه هندی است که قصد سرقت هارت را دارد. زمانیکه استون از نیت دو همکار خود آگاه میشود... .

هوش مصنوعی خوب؛ مصنوعی بد!
رشد شتابان هوش مصنوعی در سالهای اخیر، نقطه عطفی در تاریخ فناوری و حتی تمدن انسانی رقم زده است. ظهور مدلهای زبانی پیشرفته مانند ChatGPT، Grok و سایر ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی نهتنها نشاندهنده تواناییهای خارقالعاده در پردازش زبان طبیعی است، بلکه بازتابی از عطش جامعه جهانی برای دسترسی به فناوریهایی است که میتوانند دانش، خلاقیت و ارتباطات انسانی را بازآفرینی کنند. این استقبال گسترده از یکسو ناشی از جذابیت کارکردهای این ابزارهاست؛ کاربر میتواند تنها با چند جمله ساده به تحلیل دادههای پیچیده، نگارش متون تخصصی، خلق محتوا یا حتی شبیه سازی گفتگوهای خلاقانه دست یابد. از سوی دیگر، گسترش این پلتفرمها بهوضوح پاسخگوی نیازی عمیقتر است؛ نیاز به دستیارانی هوشمند که فراتر از موتورهای جستوجو، نقش همراه فکری و راهنمای شخصی را ایفا کنند.
نمونه بارز این روند، ChatGPT است که توانست در مدت کوتاهی به یکی از سریعترین محصولات مصرفی در تاریخ فناوری تبدیل شود و میلیونها کاربر را در سراسر جهان جذب کند. در سوی دیگر، پلتفرم Grok متعلق به ایلان ماسک با تمرکز بر یکپارچهسازی هوش مصنوعی و دادههای شبکه اجتماعی X (توییتر سابق) تلاش میکند تعاملات اجتماعی را به سطحی هوشمندانهتر ارتقا دهد. این دو نمونه گرچه در مسیرهای متفاوت حرکت میکنند، اما هر دو نمایانگر رقابتی هستند که میان شرکتهای بزرگ فناوری برای تسخیر آینده هوش مصنوعی شکل گرفته است.
هارت نیز یک هوش مصنوعی فوق پیشرفته در دنیای Heart of Stone است. ابری از هوش مصنوعی و کلانداده که توانایی پیشبینی و تحلیل پیامدهای احتمالی هر کنش انسانی را داراست. این ایده بهطور مستقیم با تحولات اخیر در توسعه مدلهای زبانی و سامانههای هوشمند مانند ChatGPT و Grok همپوشانی دارد. فیلم در روایت خود دو چهره متناقض از هوش مصنوعی را عرضه میکند. از یک سو، Charter بهعنوان سازمانی فراملی و بیطرف از هارت برای پیشگیری از بحرانها و تثبیت صلح بهره میبرد؛ از سوی دیگر، خیانت شخصیت پارکر و تلاش او برای تصاحب این فناوری نشان میدهد که تمرکز چنین قدرتی در دست بازیگران خطاکار میتواند تهدیدی جهانی باشد. این دلالت ضمنی بر همان نگرانیهای واقعی جامعه علمی و سیاسی امروز است؛ دسترسی ناعادلانه به دادهها، امکان سوءاستفاده از الگوریتمها و چالش حاکمیت بر فناوریهای خودآموز.
عنصر نمادین دیگر فیلم، محدودیت ذاتی پیشبینی ماشینی است. در اوج روایت، ریچل استون با تکیه بر خلاقیت و «غیرقابل پیشبینی بودن انسان» موفق میشود هارت را دور بزند. این صحنه بهمثابه استعارهای روشن بیان میکند که علیرغم پیشرفتهای عظیم، هوش مصنوعی هنوز قادر به بازنمایی کامل پیچیدگیهای رفتاری، شهود و خلاقیت انسانی نیست. همین نکته در مباحث نظری امروز نیز برجسته است؛ جایی که بسیاری از پژوهشگران بر مکمل بودن هوش مصنوعی نسبت به تواناییهای انسانی تأکید میکنند نه بر جایگزینی کامل آن.
با وجود چنین ظرفیتهایی، Heart of Stone بیش از آنکه در مقام اثری فلسفی یا انتقادی ظاهر شود، از مفهوم هوش مصنوعی بهعنوان ابزاری برای توجیه و تقویت صحنههای اکشن بهره میبرد. این رویکرد گرچه از منظر سرگرمی موفق است، اما در حوزه تحلیل انتقادی موجب سطحیسازی بحثی میشود که میتوانست عمق بسیار بیشتری پیدا کند. با این حال فیلم تلاش کرده از تماشاگر بخواهد، میان اتکا به الگوریتمهای قدرتمند و اعتماد به شهود انسانی، مرزی دوباره ترسیم کند؛ مرزی که در دنیای واقعی نیز به یکی از چالشهای اصلی سیاستگذاری و اخلاق فناوری بدل شده است.
اگر علاقهمند به تماشای این اکشن هیجانانگیز هستید، هماکنون در پلتفرمهای نمایش فیلم در دسترس علاقهمندان قرا دارد.