یادداشتی بر فیلم سینمایی ادینگتون(Eddington)
درباره کارگردان
آری استر، نویسنده، تهیه کننده و کارگردان 39 ساله امریکایی است. استر تحصیلات سینمایی خود را در مدرسه هنرهای تصویری دانشگاه نیویورک (NYU Tisch School of the Arts) سپری کرد و در دوران دانشجویی، با ساخت آثار کوتاه تجربی مورد توجه قرار گرفت. وی سال ۲۰۱۸ با فیلم Hereditary نخستین تجربه سینمایی بلند خود را پشتسر گذاشت. این فیلم که با حمایت کمپانی مستقل A24 ساخته شد، بهسرعت توجه منتقدان و تماشاگران را جلب کرد. Midsommar دیگر ساخته مشهور اوست که سال 2019 اکران شد. این فیلم به خاطر زبان نمادین، تصاویر تکاندهنده و نقد روابط انسانی، جایگاه استر را بهعنوان یکی از خلاقترین کارگردانان نسل جدید تثبیت کرد.
جدیدترین ساخته آری استر با عنوان Eddington در جشنواره کن 2025 رونمایی شد. این فیلم توانست در فهرست نامزدان اصلی نخل طلا قرار بگیرد. فیلم اگرچه جایزه را نبرد، اما به یکی از بحثبرانگیزترین آثار سال بدل شد. بسیاری از منتقدان ادینگتون را گامی جسورانه در کارنامه استر برشمردند؛ چرا که او توانست مضامین همیشگی خود (فروپاشی خانواده و جامعه) را در قالبی اجتماعی-سیاسی و در دل یک ژانر متفاوت روایت کند. داریوش خنجی فیلمبردار صاحبنام ایرانی نیز در این فیلم با استر همکاری داشته است. خواکین فینیکس، پدرو پاسکال، لوک گریمز، دِیدره اوکانل، میکائیل وارد، آستین باتلر و اما استون ایفاگر نقشهای اصلی در ادینگتون – Eddington هستند.

داستان فیلم
ماه مه 2020 میلادی است و کرونا بر سطح جهان سایه مرگ گسترانده. شهر خیالی ادینگتون نیز مانند بسیاری نقاط دیگر به جولانگاه موافقان و مخالفان قرنطینه تبدیل شده؛ گروهی که طرفدار رعایت قوانین بهداشتی، ماسک و واکسن هستند و گروهی که این قوانین را نوعی دیکتاتوری یا دروغ رسانهای میدانند.
جو کراس، کلانتر شهر با افکاری سنتی معتقد است کرونا بزرگنمایی رسانههاست و مردم نباید آزادیهایشان را فدای ترسهای ساختگی کنند. جبهه مقابل او شهردار تد گارسیا قرار دارد؛ سیاستمدار عملگرا و تکنوکرات که بر اجرای کامل پروتکلها اصرار دارد. اختلاف این دو به طور علنی در جلسه شورای شهر بروز پیدا میکند؛ جایی که گارسیا دستور بستن کسبوکارها و استفاده اجباری از ماسک را صادر میکند؛ اما جو کراس در حضور مردم او را «مزدور دولت فدرال» خطاب میکند. این دعوا، خیلی زود به فضای مجازی کشیده میشود.
ماجرا ادامه پیدا میکند. جو کراس تصمیم میگیرد در انتخابات شهرداری نامزد شود و عملاً مقابل تد گارسیا بایستد. او کمپین انتخاباتیاش را بر اساس شعارهای «آزادی فردی» و «دروغ بودن ماسک و واکسن» بنا میکند. گارسیا هم با تکیه بر علم و حمایت مقامات ایالتی، خود را ناجی شهر معرفی میکند و ... .

وسترن بر فرکانس پلتفرم!
شبکههای اجتماعی در کمتر از دو دهه به یکی از تأثیرگذارترین پدیدههای زندگی بشر تبدیل شدهاند. آنچه در ابتدا به عنوان ابزاری برای ارتباط دوستانه و به اشتراکگذاری لحظات روزمره آغاز شد، امروز به بستری تعیینکننده در سیاست، اقتصاد، فرهنگ و حتی هویت فردی بدل شده است. از منظر اجتماعی نیز، این شبکهها مرزهای جغرافیایی را درنوردیده و امکان برقراری ارتباط فوری میان افراد در سراسر جهان را فراهم کردهاند. بسیاری از جنبشهای اجتماعی و سیاسی معاصر، از بهار عربی تا اعتراضات مدنی در کشورهای مختلف، با تکیه بر قدرت همگرایی شبکههای اجتماعی شکل گرفته یا گسترش یافتهاند. اما همین ویژگی، ارمغان نه چندان دلچسب دیگری نیز با خود به همراه دارد؛ انتشار اخبار جعلی، قطبیسازی افکار عمومی و تبدیل فضای آنلاین به اتاق پژواک؛ جایی که کاربران تنها صداهای همفکر خود را میشنوند!
ساخته آری استر، در نگاه اول یک وسترن مدرن با پسزمینهای از دوران پاندمی کووید ۱۹ به نظر میرسد؛ اما با نگاهی دقیقتر پیداست که موضوع اصلی ادینگتون، چیزی فراتر از کشمکشهای یک شهر کوچک است. این اثر در واقع تصویری استعاری از قدرت شبکههای اجتماعی در شکلدهی به واقعیتهای اجتماعی و سیاسی معاصر ارائه میدهد؛ همان جایی که اخبار جعلی، قطبیسازی و فضای مجازی، جای گفتوگوی انسانی را گرفتهاند. تقابل جو کراس و تد گارسیا، به سرعت از یک اختلاف محلی به جنگی تمامعیار بدل میشود؛ جنگی که تنها در سطح خیابان باقی نمیماند؛ بلکه در بستر شبکههای اجتماعی بازتاب یافته و تقویت میشود. در فیلم بارها دیده میشود که اخبار، شایعات و سخنان هر دو جناح به سرعت در فضای مجازی منتشر شده و موجی از هیجان، خشم و سوءتفاهم ایجاد میکند. همین روند، یادآور واقعیت جهان امروز است؛ جایی که یک توییت یا پست کوتاه میتواند به سرعت به بحرانی اجتماعی تبدیل شود.
یکی از جنبههای مهمی که آری استر به آن پرداخته نقش شبکههای اجتماعی در بازتعریف قدرت است. در گذشته، سیاستمداران و مقامات محلی قدرت خود را عمدتاً از ساختارهای رسمی و رسانههای سنتی میگرفتند؛ اما در Eddington قدرت واقعی از آن کسانی است که بتوانند افکار عمومی را در فضای مجازی کنترل کنند. شهردار گارسیا برای مشروعیت خود به آمار علمی و نهادهای رسمی تکیه میکند، در حالی که کلانتر کراس با بهرهگیری از شعارهای ساده، زبان هیجانی و روایتهای مبتنی بر ترس، در شبکههای اجتماعی دست بالا را پیدا میکند. این همان الگویی است که در سالهای اخیر در دنیای واقعی بارها شاهدش بودهایم: از ظهور جنبشهای پوپولیستی گرفته تا گسترش جنبشهای ضد واکسن و توطئهباور.
اکو چمبر یا اتاق پژواک یکی دیگر از مفاهیم نوینی است که ادینگتون در روایت دراماتیک خود به آن پرداخته است؛ مردم شهر ادینگتون، بسته به گرایش سیاسی و اعتقادی خود، تنها محتوایی را دنبال میکنند که باورهایشان را تأیید کند. صحنههایی وجود دارد که در آن افراد، نه بر اساس تجربه مستقیم یا گفتوگوی رودررو، بلکه صرفاً بر اساس چیزی که در فیدهای دیجیتال خود میبینند تصمیمگیری میکنند. این پدیده سبب میشود شکاف بین دو جناح عمیقتر شود، تا جایی که دیگر هیچ زمینه مشترکی برای تعامل باقی نمیماند.
در مجموع اگر علاقهمند به تماشای یک وسترن با حال و هوای کمدی سیاه و البته کمی هم شبکه اجتماعی هستید Eddington انتخاب مناسبی است. فیلم هم اکنون از طریق پلتفرمهای پخش فیلم در اختیار علاقهمندان قرار دارد.