نگاهی به تله فیلم زخم کاری
سینمای سایبری در ایران یکی از مهجورترین گونههای دراماتیک است. تعداد آثار تولید شده در این حوزه خود گویای همین واقعیت است. قالب داستانی آن چند فیلم و سریال تولید شده نیز عمدتا با محوریت شبکههای اجتماعی و حواشی آن پیش میرفت؛ ابوالقاسم طالبی سال 1392 با رخ دیوانه نقیبی به ارتباطات مجازی با محوریت فیسبوک زد. هویت مجازی حلقه وصل این فیلم اجتماعی با تم کمرنگ سایبری بود. رخ دیوانه در جشنواره و اکران با اسقبال روبه ور شد. همان سال سریال هوش سیاه2 مسعود آب پرور با محوریت یک خلافکار نابغه بنام جمشید کاظمی اشاراتی به حوزه هک داشت؛ سریال نسبتا دیده شد؛ اما حفرههای متعدد فیلمنامه، مخصوصا در بخشهای فنی فیلم به وضوح مشاهده میشد. جدیترین تلاش صنعت رسانهای ایران در حوزه سایبری سریال نهنگ آبی محصول 1397-98 به قلم بهرام توکلی و کارگردانی فریدون جیرانی بود. نخستین محصول رسانهای فیلیمو، اگرچه شروع خوبی داشت اما هر چقدر که پیش رفت بیشتر از رمق افتاد. عدم تسلط به حوزه سایبر کاملا در متن سریال مشهود بود و تعاریف در حوزه هک، دارکوب و شبکههای اجتماعی عمقی بیشتر از انچه در ویکی پدیا نوشته شده بود نیافت. دیالوگهای فنی-تخصصی شخصیت آرمین در نهنگ آبی، نعل به نعل ویکیپدیا بود و فیلمنامهنویس موفق نشده بود تا با خلق نسبی یک شخصیت هکر، حتی جملات را متعلق به کاراکتر فیلمنامهاش کند.
ژانر سایبر یکی از مغفول ماندههای جدی سینما و تلویزیون ایران است؛ ژانری که اگر جدی گرفته شود بخش عمدهای از فقدان قصهگویی در سینمای کشورمان را مرتفع خواهد کرد. سایبر و زیر مجموعههای متنوع آن جولانگاه قصهگوییهاست؛ به شرطی که نگاه انحصاری در قبال ایدهپردازان و نویسندگان تازه نفس اصلاح شود و فضا برای ورود نویسندگان، مستندسازان و متخصصین رسانهای حوزه سایبر به اتاق تولید سینمای ایران باز شود.
درباره کارگردان
محمد حمزهای کارگردان و بازیگر 41 ساله ایرانی است. وی دارای مدرک کارشناسی سینما است. حمزهای فعالیت حرفهای خود در عرصه سینما را با برنامهریزی و دستیاری کارگردان آغاز کرد و در بیش از سی فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی مختلف با فیلمسازانی چون ایرج کریمی، فرزاد مؤتمن، محمدحسین لطیفی، حجت قاسمزاده اصل، علیرضا امینی، سعید ابراهیمیفر و … همکاری داشته است. حمزهای درکارنامه هنری خود کارگردانی بیش از بیست فیلم کوتاه، نیمه بلند و تلویزیونی را به ثبت رسانده و جوایز متعددی از جشنوارههای داخلی چون فیلم کوتاه تهران، نهال، یاس و رضوی دریافت کرده است. فیلم سینمایی آذر محصول سال 1395 به تهیهکنندگی نیکی کریمی جدیترین ساخته سینمایی اوست. تله فیلم زخم کاری محصول 1399 آخرین ساخته حمزهای است. در این فیلم محمد حاتمی، امیر سماواتی، علیرضا ساوه درودی، مجتبی فلاحی و بیتا بیگی به ایفای نقش پرداختهاند.
داستان فیلم
تله فیلم زخم کاری روایتگر سرقتی مرموز از یک جواهرفروشی در مرکز شهر است. مرموز از این جهت که پس از دستگیری مظنون در محل جرم، سرنوشت جواهرات همچنان نامعلوم باقی مانده است. پاک شدن تصاویر دوربینهای مداربسته دقیقا در زمان سرقت، بر پیچیدگی این پرونده افزوده است. صحنهسازیهای حساب شده باعث سردرگمی پلیس در تشخیص سارق اصلی میشود. چند نفر به عنوان متهم شراکت در سرقت دستگیر میشوند اما گرهای از پرونده گشوده نمیشود. پلیس پس از بررسیهای اولیه، هکری که دوربینهای پاساژ را غیرفعال کرده بود دستگیر میکند. او نامزد دختر یکی از متهمین پرونده است. همین سرنخ باعث شک بیشتر پلیس به اطرافیان این خانواده میشود و ... .
زخمی که کاری نبود!
این روزها احتمالا با شنیدن عبارت زخم کاری، سریال محمد حسین مهدویان در ذهن شما تداعی میشود. یکی از مجموعههای موفق نمایشی در حال پخش از شبکه نمایش خانگی. اما همنام تلویزیونی این سریال یعنی تلهفیلم زخم کاری مسیر کاملا متفاوتی از همزاد خود را پیموده است. زخم کاری حمزهای اگرچه تا ده دقیقه اول شما را امیدوار میکند، اما همین امیدواری نیمبند خیلی زود رنگ میبازد. در خلاصه داستان تله فیلم زخم کاری به شدت روی هکر و نقشی که در فیلم دارد تاکید شده است. اما با وجود اینکه یکی از شخصیتهای اصلی فیلم به ظاهر هکر است، رنگ و بویی از هیجانی که باید در داستان او جاری باشد نیست. در فیلم فقط اشاره میشود که هکری دوربینهای پاساژ را در ساعت مورد نظر از مدار خارج کرده است. حتی به چگونگی دسترسی آن نیز اشاره نمیشود. این حقه استفاده از کلیدواژههای جذاب متاسفانه در تبلیغات آثار نمایشی نرخ افزایشی داشته است. فیلم سینمایی سیاه باز که هم اکنون در سینماها در حال اکران است نیز از همین سیاست استفاده کرده است. در تبلیغات سیاه باز عنوان میشود که این اولین فیلم ایرانی با موضوع بیتکوین است؛ در حالیکه تنها ارتباط فیلم با بیتکوین اشاره به اسم این ارز مجازی در فیلم است.
با اینکه توقع کیفیت از تله فیلمهای ایرانی انتظار نابهجایی است اما زخم کاری در هر دو حوزه سناریو و تولید به شدت ضعیف عمل کرده است. سناریوی سطحی، شلخته و بی سر و ته این فیلم در گنگترین فرم ممکن اقدام به گرهگشایی میکند. شخصیت پلیس در خیالات خود پازلهای معما را کنار هم میچیند و در واقعیت همه چیز درست از آب درمیآید. جالب تر از همه نورنپردازی! این فیلم است. حدود بیست درصد از فیلم در تاریکی نزدیک به مطلق میگذرد وشما به عنوان بیننده فقط میتوانید حدس بزنید که چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
متاسفانه سیاست تولید آثار سطحی تلویزیونی همچنان به قوت خود باقی است و در این شرایط مخاطب راهی جز پناه بردن به ویاُدیها ندارد؛ جایی که دستکم، حداقلهای ممکن در احترام به مخاطب را محترم بشمارد!