ایران، تنگه هرمز و قدرت نظامی
به گزارش کارگروه بینالملل سایبربان؛ ایمی میرز جف (Amy Myers Jaffe)، عضو ارشد انرژی و محیط دیوید روبنشتاین (David M. Rubenstein) و مدیر برنامه امنیت انرژی و تغییرات اقلیمی در شورای روابط خارجی، مقالهای در خصوص قدرت نظامی ایران و مقابله با تحریمهای نفتی آمریکا نوشته که به شرح زیر است:
«
بستن تنگه هرمز برای یک دوره طولانیمدت از سوی ایران بسیار چالشبرانگیز است؛ اما این به معنای وجود جنگ آبی نیست. ایران سلاحهای متعارف زیادی را از جمله مینها، زیردریاییها، ناوگان بزرگ قایقهای سرعتی، اژدرها و باتریهای موشکی دارد؛ اما من به دنبال جواب این سؤال هستم که چرا این کشور کاری میکند تا ارتش ایالات متحده بزرگترین داراییهای نظامی تهران را هدف قرار دهد و آنها را نابود کند؟
من یک گزارش خبری مبنی بر حمله کوتاه برد موشک کاتیوشا به یک سایت بسیار نزدیک به مرکز عملیات «ExxonMobil» در جنوب عراق، نزدیک میدان نفتی زُبیر (Zubair) – جایی که شرکت نقتی ایتالیایی «ENI» به بازگرداندن ظرفیت تولید کمک میکند – خواندم. شرکت «Royal Dutch Shell»، نیز کارمندانی در این منطقه دارد.
ایران با استفاده از پروکسی ها، بدون این که هیچ گونه عواقبی متوجهاش باشد، میتواند عملیات خرابکارانه انجام دهد.
در سوی دیگر، ایالات متحده با استقرار ناو هواپیمابر خود معتقد است که این اقدام راهحلی برای حملات در مقیاس کوچک است؛ به عنوان مثال حزب ضعیفتر به دنبال درگیری نظامی واقعی نیست. ایران امیدوار به مذاکره است. به همین دلیل تهران اهداف ارزشمند مجزا با روشهایی را انتخاب میکند که تشخیص آنها بسیار دشوار خواهد بود.
با خروج آمریکا از برجام و بازگرداندن تحریمها روی صادرات نفتی ایران، تهدید اصلی تهران آغاز شده است.
حسن روحانی، رئیس جمهور ایران گفت که اگر یک روز آمریکا بخواهد جلوی صادرات نفت ایران را بگیرد، هیچ نفتی از خلیج فارس صادر نخواهد شد.
همانطور که ایالات متحده تصمیم نادرستی در مورد نحوه انتقال دیپلماتیک یا – در بدترین شرایط – حملات نظامی مداوم به پایگاههای نفتی در خلیج فارس گرفت، ایران راههای بسیاری برای مقابله با صادرات نفت به بازارهای بینالمللی دارد.
همانطور که پیشتر نوشتم، اشاره به تمام این خرابکاریها نشان دهنده اهمیت آنها است. فهرست رویدادهای حمله نفتی تا به امروز روبه افزایش است. این موارد شامل حملات موشکی به کشتی حمل و نقل در یمن، حملات موشکی در عراق، حملات روی کشتیهای نفتی و پتروشیمی با مینها، حملات روی تأسیسات نفتی منطقه با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین، – بهویژه در عربستان سعودی – چند حمله بزرگ علیه صنایع نفت و پتروشیمی سعودی و فعالیتهای خرابکارانه منجر به انفجار در خطوط لوله نفت در سراسر منطقه، بهویژه در بحرین هستند. این احتمال وجود دارد که آلودگی نفتی از روسیه به سمت اروپا بسیار مخربتر باشد.
من یک کتاب با اقتصاددانی به نام محمود الجمال (Mahmoud El-Gamal) در مورد ارتباط نزدیک میان چرخه کسب و کار هستهای، چرخه قیمت نفتی و خشونت ژئوپولتیکی خاورمیانه نوشتم؛ سپس مطالب خود را در مقالهای با مشخص کردن نحوه پایداری قیمت نفت به دلیل تأثیر ماندگارتر آسیبهای مربوط به جنگ روی امکانات نفتی بهروزرسانی کردم.
مشکل هر 2 کشور این است که قوانین جهانی درگیری در حوزه حملات نامتقارن به تأسیسات انرژی بسیار نامشخص هستند. اگر آمریکا به کمک قدرت سنتی برای توقف حملات نامتعارف روی صادرات نفتی مناطق نظامی ایران را هدف قرار دهد، آیا این موضوع به دامنه سایبری نیز مربوط میشود یا خیر؟ آیا حملات سایبری علیه سایبری باید انجام شوند؟ الگوهای درگیری نامشخص هستند و این موضوع بسیار خطرناک است. این عدم وضوح – بهویژه در مورد ایران – باعث افزایش اشتباهات میشود. بیانیه ناشناس منتشر شده در نیویورک تایمز مبنی بر نفوذ دیجیتال ارتش ایالات متحده در شبکه برق روسیه اهمیت چالش بازدارندگی را نشان میدهد. نفوذهای سایبری ایران در زیرساختهای ایالات متحده، سالها قدمت دارند.
مفسران ژئوپولتیک برای از بین بردن سودمندی دیپلماسی در منازعات قدیمی گرایش یکسانی دارند. احتمال اندکی در مورد بازگرداندن معاهده هستهای ایران وجود دارد، در حالیکه هیچ مذاکره مستقیمی میان آمریکا و ایران یا از طریق واسطهها صورت نگرفته است. این کار کاملاً نادرست است. مشکل این است که دیپلماسی اغلب به کشورهایی نیاز دارد که پیشرفتهای رویدادها در شرایط مبهم را درست درک نمیکنند. در مورد حملات نامتقارن روی انرژی، این ابهامات باید کاملاً در دیپلماسی تعریف شده باشند.
»