یادداشتی بر فصل نخست سریال انسان (HUMANS)
اقتباس سوئدی
ما هنوز در عصر اینترنت هستیم و تا رسیدن به دنیایی که هوش مصنوعی زندگیمان را دگرگون کند، چند سالی فاصله داریم ولی همچنان در سایه آرزویهای خود با بهتی عجیب، رسیدن آن دنیای جدید را به انتظار نشستهایم. صنعت سینما نیز مبهوت جریان خزندهای است که نقطه اولیهاش در همین عصر شکل گرفته و فیلم به فیلم و سریال به سریال در حال کشف آن است. گویی هر چقدر دنیای هوش مصنوعی را نمایانتر میکند، قصهها و شخصیتهای این دنیا، به نحو فزآیندهای اسرارآمیزتر میشوند.
سریال علمی تخیلی «انسانها» (Humans) تولید دو شبکه تلویزیونی AMC امریکا و کانال4 انگلستان است که فصل نخست آن در سال 2015 در 8 اپیزود، پخش شد. این مجموعه تلویزیونی به قلم «سام وینسنت» و «جاناتان برکلی» نوشته شده است و نسخهای اقتباسی از سریال سوئدی به نام «انسانهای واقعی - Real Humans» است. سریال سوئدی انسانهای واقعی در سال 2012 از شبکه نت فلیکس پخش شده بود. سری اول این سریال به پنجاه کشور دنیا فروخته شد. بعد از موفقیت سری اول، سازندگان این سریال سراغ سری دوم رفتند و در سال 2013 در ده قسمت پخش شد. برای ساخت سری سوم، لارس لاندستروم دست به کار شد ولی به دلیل مشکلات تامین بودجه، هیچ وقت فصل سوم این سریال سوئدی ساخته نشد.
انگلیسیها دو سال بعد از سوئدیها تصمیم گرفتند از بستر دراماتیک «انسانهای واقعی» استفاده کنند و سریال «انسان» را با زبان دیگری بسازند. در نگاه اول میتوان گفت سازندگان این سریال تلاش دارند با واکاوی روانشناسانه، تاثیرات حضور هوشمصنوعی بر زندگی اجتماعی انسان را بررسی کنند. تاثیراتی که حتی باعث گسست روابط همسری - پدری - فرزندی میشود. اما سریال از یک جایی به بعد، با رفتن سراغ برخی از نمادها، حرفهای جدیدی در مفهوم خلق انسان هوشمند دارد.

نمادها در سریال Humans چه میگویند؟
نمادها در سریال Humans پنهان نیستند و به دفعات از زبان شخصیتها تکرار میشوند. این مسئله به خصوص در دو قسمت پایانی آن بیشتر به چشم میخورد؛ جایی که شش روبات کنار هم جمع شدند تا با اشتراک گذاشتن کدهای برنامهنویسی شده خود به یک برنامه جامع و واحد برسند. این برنامه جامع، روباتها را به خودآگاهی خواهد رساند. اما روباتها کجا جمع میشوند؟ در کلیسای مریم مَجدَلیّه قدیس؛ روباتها در زمان اشتراکگذاری کدهایشان به رویایی میروند که آنها را در کنار درختی تناور میان جنگل نشان میدهد. اشتراک کدها و عواطف متفاوت، روباتها را به یک زندگی نو میرساند.
درخت در برخی آئینها، جایگاهی مقدس و متافیزیکی دارد. تمام هستی شناسی آیین کابالا به صورت سمبلیک در درختوارهای با نام «درخت حیات» معرفی میشود. درخت حیات، درخت دانش، درخت مرگ، درخت ارواح و درخت کیهانی از جمله استعارههایی هستند که با تکیه بر مفهوم درخت، در آموزههای کابالیستی برای توصیف جهان خلقت، مورد استفاده قرار گرفتهاند. واضح است که وقتی کارگردان قرار است از شکلگیری حیاتی جدید و آفرینش یک انسان نو صحبت کند، از تعابیر سمبلیک این آیین هم استفاده کند. ضمن اینکه سازندگان این سریال در مختصات شهر لندن قصهها را توصیف میکنند. اما محل عروج روباتها را از میان تمام موقعیتهای مکانی لندن، به دخمهای در کلیسای مریم مجدلیه اختصاص دادهاند. در روایات تاریخی دین مسیح آمده است که مریم مَجدَلیّه در ابتدا زن بدکارهای بود که بعد از روبهرو شدن با عیسی(ع)، به ایشان ایمان آورد و به نقل از کتاب مقدس، عیسی(ع) ارواح خبیث را از درون او بیرون کرد. در سریال Humans هم نماد کلیسای مریم مجدلیه، محل ملاقات روباتهایی است که با خروج ارواح خبیث از جان خود، به خودآگاهی و یک زندگی نو دست خواهندیافت.

در اندیشههای کابالا، سمت راست ستونهای درخت حیات، نماد رحمت است که به جنس زن نسبت داده میشود و شامل 3 گوی حکمت و احسان و ابدیت است. ستون سمت چپ با نماد فطرت به جنس مرد نسبت داده میشود که شامل 3 گوی عقل، جبروت و عظمت است. در سریال Humans شش روبات حضور دارند. سه مرد و سه زن که هر کدام شخصیتی جداگانه دارند. کنار هم قرار گرفتن این شخصیتهای متفاوت، باعث شکلگیری درخت حیات یک انسان میشود.
شش روبات و خلق یک جان واحد
مخاطب در طول هشت قسمت سریال Humans ، با قصه هر شش روبات همراه میشود. هر کدام در گوشهای زندگی تک افتادهای دارند. روباتی به نام «میا» یا «آنیتا» یکی از این روباتها است که اتفاقا داستان با او شروع میشود. وی به عنوان پرستار و خدمتکار خانه در کنار یک خانواده کار میکند. البته بخشی از قصه خانوادگی این سریال به روابط و حوادثی معطوف میشود که در این خانواده جریان دارد. کدهای برنامه «میا» به گونهای طراحی شده است که دارای قوه عشق مادری است و به عنوان حامی دیگر روباتها شناخته میشود.
روباتی دیگر به نام «نیسکا» در فاحشهخانهای گرفتار شده است. «نیسکا» به دلیل اینکه دارای هوشمندی و احساس است، از رنج تحقیر وضعیتی که انسانها برایش شکل دادهاند عذاب میکشد؛ او برای فرار از آن شرایط مرتکب قتل یک مرد میشود. «نیسکا» میل به جاودانگی دارد و از نسل انسانها متنفر است. او برای اینکه نسل خود را تکثیر کند، کدهای برنامه جامع را سرقت میکند. این سرقت هم زنجیرهای برای شروع فصل بعدی سریال است.
«مکس» روبات مرد سیاهپوستی است که نماد انسانیت و مهربانی است و به خاطر نجات «لئو» (روبات انسانی که توضیحش در ادامه میآید) فداکاری کرده و تا مرز مرگ و نابودی پیش میرود. روباتها به خاطر زنده ماندن مکس و انسانیت، کنار هم قرار میگیرند تا دوباره حیاتی نو پیدا کنند.
«فرد» روبات مرد سیاهپوست دیگری است که نماد مسئولیتپذیری این خانواده شش نفره از روباتها است؛ او هم در خدمت «لئو» است. در میان این شش روبات، «لئو الستر» نفر اصلی و حامی تمام روباتها است. روبات - انسانی که همه آدمآهنیها برای زنده بودن او و به بهانه او ساخته شدند.

«لئو الستر» پسر «دیوید الستر» است که در داستان سریال از دانشمندان موثر در ساخت هوشمصنوعی است. در حقیقت چون «بئاتریس» مادر «لئو» دچار بیماری روانی بود، «دیوید» چهار روبات «میا»، «نیسکا»، «مکس» و «فرد» را واجد عواطف و احساسات انسانی طراحی کرده و ساخته است. در یک سانحه رانندگی «لئو» در سن سیزده سالگی به همراه مادرش کشته میشود. «دیوید» برای نجات «لئو» سیزده ساله، او را به شکل یک روبات - انسان طراحی میکند تا به گونهای دیگر زنده بماند.
اما روبات ششم کیست؟ دیوید در آخرین تلاش جاه طلبانهاش برای طراحی روباتها، تصمیم میگیرد روباتی را طراحی کند که تمام خصوصیات و عواطف انسانی همسر فوت شدهاش «بئاتریس» را داشته باشد. اما «لئو» نسبت به مادر شبیهسازی شدهاش، احساس تنفر دارد و اینجا است که «دیوید» متوجه زیادهرویهایش در ساخت روباتها میشود. دیوید خودکشی میکند و روبات ششم از بقیه جدا شده و در گوشهای از شهر لندن به عنوان یک افسر پلیس، زندگی مخفی دارد. این روبات میل شدیدی به فنا شدن دارد و معتقد است که خودآگاهی برای روباتها، درد و رنج به همراه خواهد داشت. او حتی وقتی در تقابل با نیسکا - روباتی که میل به جاودانگی دارد - قرار میگیرد به او سوء قصد میکند.
استفاده از جذابیتهای فضای سایبری و البته کشف دنیای هوشمصنوعی، تنها بستری است برای قصهگویی سازندگان سریال Humans. سریالی که از روابط خانوادگی حرف میزند و البته نسبت به رشد و نفوذ ابزارهای تکنولوژیک هشدار میدهد. ابزارهایی که در این سریال به شکل روباتهایی تعبیر یافتهاند که اگر عاری از عواطف و احساسات انسانی باشند یا رشدی تک بعدی داشته باشند، می توانند زندگی انسان را دچار اختلال کنند.
ادامه دارد...