یادداشتی بر فیلم سینمایی آلیتا: فرشته جنگ – Alita: Battle Angel
درباره کارگردان
«آلیتا: فرشته جنگ» فیلمی سایبرپانک و علمی–تخیلی به کارگردانی رابرت رودریگز است که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد. فیلمنامه این اثر سینمایی را جیمز کامرون و لایتا کالوگیریدیس نوشتند و اقتباسی از مانگای علمی–تخیلی آلیتا فرشته جنگ، اثر یوکیتو کیشیرو، نویسنده ژاپنی است. از بازیگران آن میتوان به رزا سلزار در نقش «آلیتا»، در کنار کریستف والتس، جنیفر کانلی، ماهرشالا علی، اد اسکرین، کین جانسون، و جکی ارل هیلی اشاره کرد.
آلیتا ۴۰۴ میلیون دلار در سراسر جهان فروش کرد در حالی که ۱۷۰ میلیون دلار بودجه ساخت آن بوده است. این فیلم تبدیل به نهمین فیلم پرفروش سال ۲۰۱۹ شده و البته موفقترین اثر رودریگز از لحاظ سودآوری تا به امروز بوده است.
داستان فیلم
در سال ۲۵۶۳، سیصد سال پس از آنکه سیاره زمین در جنگی تحت عنوان «سقوط» یا «جنگ بزرگ»، ویران شد، دکتر دایسون ایدو، باقیمانده یک سایبورگ را پیدا میکند. ایدو بدن جدیدی را به سر پیدا شده، پیوند میزند و نام او را به یادبود دختر از دست دادهاش «آلیتا» میگذارد. آلیتا بدون هیچ خاطرهای از گذشته بیدار شده و با افراد مختلفی آشنا می شود؛ از جمله «هیوگو» پسری که آرزوی رفتن به شهر آسمانی «زالم» را دارد. در میانه داستان هیوگو موتوربال را به آلیتا معرفی میکند، یک مسابقه ورزشی سلطنتی که توسط گلادیاتورهای سایبورگ بازی میشود. آلیتا میخواهد با پیروزی بر گلادیاتورهای سایبورگ به دنیایی که از آن آمده است یعنی «زالم» باز گردد. او همچنین با کمک هیوگو یک بدن سایبورگ دارای فناوری فوق پیشرفته را در یک سفینه فضایی خارج از شهر پیدا میکند. آلیتا تشخیص میدهد که آن بدن متعلق به نیروهای ضربت مرگبار از دشمن جمهوری متحد مریخ است و به کمک این بدن جدید تبدیل به ابرقهرمانی میشود که با دشمن مشترک ساکنان شهر آهنی پیکار میکند و ...

سیصد سال پس از سقوط
ابرقهرمانهای هالیوودی قصههایی تکراری دارند، نبرد خیر و شر و در نهایت پیروزی ابرقهرمان بر شرورها. تنها چیزی که باعث کنجکاوی مخاطبان برای دیدن و شنیدن قصه ابرقهرمانها میشود، تفاوت آنها با یکدیگر است. تفاوتی که از ظاهر و شخصیتپردازی ابرقهرمانها شروع میشود تا تفاوتی که در ظاهر و شخصیت دشمنان شرور طراحی می شود.
اما «آلیتا» ابرقهرمان فیلم جدید کمپانی قرن بیست و یکم چه شمایل و ظاهری دارد و قرار است با کدام ضدقهرمان مبارزه کند؟ دختری نوجوان که تواناییهایش به جنس و هویتی است که بدنش از آن طراحی شده است. شمایل یک ابرقهرمان سایبورگ.
داستان «آلیتا» در سال ۲۵۶۳، تقریبا ۳۰۰ سال بعد از «سقوط» رخ میدهد. دنیای تمدن و انسانیت نابود شده و تمام اتفاقات «آلیتا: فرشته جنگ» در شهر آهنی Iron City رخ میدهد. شهری مخوف و خطرناک که قدرتمندها در کمین سایبورگهای ضعیفتر هستند تا آنها را از بین برده و از قطعاتشان برای فروش و استفاده مجدد بهره ببرند. یکی از معدود انسانهای خوب این کلانشهر «دکتر ایدو» در میان خرابهها، سر یک زن جوان را پیدا میکند که هنوز نفس میکشد. دکتر ایدو سر او را با یک بدن سایبری پیوند میزند و او را آلیتا مینامد.
آلیتا چیزی از زندگی قبلیاش نمیداند. صورتی شبیه کارکترهای مانگای ژاپنی دارد و در ابتدای فیلم هیچ کسی فکرش را هم نمیکند که از چهره فرشته وار این دخترک نوجوان یک ابرقهرمان بیرون بیاید. ولی جادوی جلوههای ویژه و سینمای هالیوود، حتی ضعفهای فیمنامهای این اثر سینمایی را هم پوشانده است. فیلمنامه سردرگم «آلیتا، فرشته جنگ» از پرداخت شخصیتهای این فیلم عاجز است و نمیتواند قهرمان، ضد قهرمان و حتی شخصیت منفی خود را به درستی پرورش دهد و واضح است که در چنین شرایطی سراغ کلیشهها میرود و فاقد پیچشهای داستانی است.

به خاطر همین ضعف فیلمنامه و عدم شخصیت پردازی «آلیتا» است که فیلم نمیتواند همان خط سیری که از ابتدا برای این ابرقهرمان شکل داده در کل قصه پیش ببرد. ابتدای فیلم «آلیتا»، با سوال مهمی در مورد هویت خودش مواجه است. «آلیتا» حتی اسمش را به یاد ندارد. او درباره هویتش سوالاتی دارد که باید در ادامه قصه پاسخ آنها را از میان خرده معماهایی کشف کند. پرسش در مورد چیستی و هویت از جمله ایدههای اصلی است که معمولا در فیلمها و سریالهای با مضمون هوش مصنوعی، گنجانده میشود و پایان داستان، خودآگاهی است که قهرمان به آن دست خواهد یافت. اتفاقی که در فیلم «آلیتا؛ فرشته جنگ» رخ نمیدهد.
البته عدم شخصیت پردازی ابرقهرمان سایبورگ، تنها ایراد این فیلم نیست که نشان میدهد بخش داستانی بیاهمیت ترین مسئله برای سازندگانش بوده است؛ ساختاری که در جهان فیلم طراحی شده به گونهای است که از دو طبقه اجتماعی و زیستی سخن میگوید؛ طبقه نخست، منطقهی بالا سر شهر آهنی است. ناحیهای که ساکنانش در رفاه و امنیت هستند. در سوی دیگر اما، ساکنان طبقه ضعیف اجتماعی در زمین ویران شده هستند. منطقهای به دور از رفاه و امنیت. فیلم در تصویرسازی دقیق این دوطبقه، الکن است و هیچ تصویری از طبقه مرفه نشان نمیدهد. اما با همین توصیف الکن، «آلیتا» ابرقهرمان فیلم، قرار است علیه سیستم و اختلافات طبقاتی مبارزه کند. مسئلهای که با پایانبندی ضعیف فیلم میتوان گفت که در این مورد هم موفق نبوده است.
فیلم اشارات مستقیمی به قدرت یافتن نظام سرمایهداری و تاثیر در زندگی ساکنان کره زمین ندارد ولی سرنوشت ساکنان دوران پس از سقوط تمدن و انسانیت را با شکلگیری دو طبقه اجتماعی تعریف میکند. سرنوشتی که انگار در دورانی نزدیکتر و برای بشر امروز هم در حال تحقق است.
باید منتظر ماند و دید، نسخه احتمالی بعدی آلیتای ابر قهرمان، تا چه حد در کاهش نقاط ضعف موفق خواهد بود.