آماد و پشتیبانی مورد نیاز برای جنگ بزرگ
جهان در سال 2016، همزمان با اتهام 13 نفر از اتباع روسیه، به تلاش برای دخالت در روند انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، دچار تحولی بزرگ شد. انگلیس نیز اندکی پس وقوع این رویداد، انگشت اتهام خود را در پرونده حمله باجافزاری ناتپتیا (NotPetya)، بهسمت کرملین نشانه رفت.
روسیه نیز در واکنش به این ادعاها، با اتکا بر فنآوری تردید شایان پذیرش، به انکار اتهامات غرب پرداخت؛ اما این دولت، با وجود همه اقدامات بالا، موفق به کاهش بار فشار جهانی ناشی از این ادعاها نشد.
اکنون به باور بسیاری از کارشناسان امنیتی، راهبرد تازه ایالات متحد برای رفع آسیبپذیریهای کنونی و آینده، باید 3 هدف اساسی را در بر گیرد:
- کاهش حداکثری آسیبپذیریهای موجود.
- کاهش تأثیر حملات احتمالی سایبری.
- ایجاد آمادگی پاسخگویی مقتضی به همه انواع تهاجمات رایانیکی.
از دیدگاه استراتژیک، جاسوسی سایبری و مدیریت حملات مجازی در بستر اینترنت، میان دولت-ملتها، امری عادی به شمار میروند. بنابراین روسیه تنها کشوری نیست که آمریکا را بهصورت پیوسته، هدف قرار میدهد. بر پایه ادعای بسیاری از مؤسسات امنیتی و رسانههای غربی، بازیگران سیاسی دیگری چون: کره شمالی، چین و ایران نیز بهصورت منظم، حملاتی را علیه زیرساختهای کاخ سفید، ترتیب میدهند.
بهگمان بسیاری از جامعهشناسان بهنام غرب، جوامع آزاد اروپایی و آمریکایی، همواره بیش از کشورهای محدود در حوزه آزادی مطبوعات، در معرض خطر هستند. کِیر گیلس (Keir Giles)، مدیر مرکز مطالعه مناقشات آکسفورد دراینباره مینویسد: «تأکید بر تعادل در بسیاری از رسانههای غربی، خود ضامن رسیدن درونمایه مدنظر روسیه، به گوش مخاطبان غربی است.»
بهعبارت دیگر، گسترش و ادغام رسانههای اجتماعی و جامعه، سبب افزایش تبلیغات و تأثیرگذاری دولتهای معارض بر افکار عمومی کشورها میشود. براساس ساختار اجتماعی و فرهنگی ایالات متحد، هر شهروند این کشور، با هر سن و سابقهای میتواند تحت تأثیر عملیات روانی دولتی مثل روسیه قرار گیرد.
- بیشک هر جامعهای بهطور بالقوه، مایل به رفع آسیبپذیریها است. از همین روی، بروس اشنایر (Bruce Schneier)، از کارشناسان بلندآوازه امنیت سایبری جهان، در پی راهی برای پیوستن حداقلی به اینترنت و فضای مجازی است. امروزه پیشرفتهای بدیع در حوزه فنآوری و توسعه روزافزون انواع ابزارهای هوشمند، بر آسیبپذیری ما افزودهاند.
- وجود و تداوم همیشگی مسابقه تسلیحاتی میان مهاجمان و مدافعان در فضای مجازی، امری انکارناپذیر است. بنابراین کاهش سودمند و پرشتاب آسیبپذیریها، مستلزم شیوههای بهتر و ایمنسازیشده در ساخت، خرید و بهرهبرداری از اشکال سختافزاری و نرمافزاری این عرصه است. ازسوی دیگر، تحقق این مهم و نوسازی مداوم زیرساختهای دیجیتال، برای بخش خصوصی و غالب شرکتها، امری بسیار دشوار است. این درحالی است که بخش دولتی نیز با چالش دستیابی سریع و مؤثر به اطلاعات و ارتباطات کلیدی روبهرو است. با اندکی درنگ میتوان دریافت که رسیدن به هدف یادشده و پاسخ فوری به خطاها و مشکلات پیشآمده، در گرو تعامل و همکاری تنگاتنگ دولت و بنگاههای خصوصی است.
با پذیرفتن پیشفرض رفع همه موانع یادشده بر سر راه پاسخدهی کارساز به تهدیدات سایبری، میتوان برنامهریزی کلان را واپسین چالش این مسیر دانست.