یادداشتی بر فیلم سینمایی مرد آزاد(Free Guy)
درباره کارگردان
شان لوی، بازیگر، تهیهکننده و کارگردان 53 ساله امریکایی-کانادایی است. مجموع فروش آثار این هنرمند شناخته شده در جهان به بیش از 2 میلیارد دلار رسیده است. شب در موزه: راز مقبره، اینجا شما را ترک میکنم، کارآموزی، شب قرار، پولاد ناب و شب در موزه: نبرد اسمیتسونین از آثار شاخص شان لوی به شمار میروند. فیلم سینمایی «مرد آزاد-Free Guy» آخرین ساخته این کارگردان به شمار میرود. مراحل تولید این فیلم سال 2020 انجام شد و بدلیل شیوع پاندمی کرونا اکران آن تا تابستان 2021 به تعویق افتاد. مت لیبرمن و زک پن نگارش فیلمنامه «مرد آزاد» را برعهده داشتهاند. شاون لوی، رایان رینولدز، سازا شکتر، گرگ برلانتی و آدام کولبرنر به صورت مشترک تهیهکنندگی «مرد آزاد» را بر عهده داشتهاند. رایان رینولدز در نقش گای، جودی کومر در نقش میلی، لیل رل هاوری در نقش بادی، اوتکارش امبودکار در نقش ماوسر، جو کری در نقش کیز، تایکا وایتیتی در نقش آنتوان و کامیل کاستک در نقش بامبشل به هنرمندی در این فیلم پرداختهاند.

داستان فیلم
آقای گای یک صندوقدار ساده بانک در "شهر آزاد" است. زندگی او یک روال همیشگی دارد و هر روز یک سناریوی ثابت برایش تکرار میشود. گای در تلاش برای تغییر در روزمرگیای است که در آن گرفتار شده؛ شهروندان در "شهر آزاد" به دو دسته عینکیها و بدون عینکها تقسیم میشوند. استفاده از عینک برای امثال گای ممنوع است. اما گای در یک حادثه سرقت از بانک موفق میشود تا عینک سارق را تصاحب کند. زمانیکه گای عینک را به چشم میزند متوجه میشود پیش از این از تماشای همه آنچه در اطراف او اتفاق میافتاده محروم بوده است. گویا یک شهر دیگر در دل "شهر آزاد" قرار دارد که فقط با این عینکهای مخصوص قابل رویت است. علاقه گای به یکی از شهروندان به نام میلی و تلاش برای جلب رضایت او، یک واقعیت دیگر را نیز برملا میکند. گای و همه افراد بدون عینک "شهر آزاد" در واقع کاراکترهای NPC-انپیسی یک بازی کامپیوتری هستند. گای و دوستانش به عنوان بکگراند و سیاهی لشگر طراحی شدهاند تا جذابیت شهر را برای پلیرهای آنلاین بالا ببرند.
از طرف دیگر هدف میلی از حضور در "شهر آزاد" دستیابی به کدهایی است که آنتوان از او سرقت کرده و در گوشهای از بازی پنهان کرده است. آنتوان صاحب سهام بازی "شهر آزاد" است و با استفاده از کدهای برنامهنویسی میلی، بازی را گسترش داده و به ثروت کلانی دست پیدا کرده است. گای به کمک میلی مخفیگاه کدها را پیدا میکنند و ... .

مرد آزاد، فراتر از آنچه مشاهده میکنید!
اگر به حافظه سینمایی خود مراجعه کنید، احتمالا با لیست بلند بالایی از فیلمها و سریالهایی مواجه خواهید شد که درباره خودآگاهی هوشمصنوعی است. آثاری که در برخی مواقع انقدر موفق عمل کردهاند که تا نامزدی اسکار نیز پیش رفتهاند. سینمایی EX MACHINA نمونه موفقی از همین تولیدات سینمایی بود. معمولا با افزایش توجه به یک موضوع خاص و پرداخت متعدد به آن، بکری قضیه رفته رفته کاهش مییابد و جذب و غافلگیری مخاطب سخت و سختتر میشود. علت این موضوع نیز تکراری شدن چارچوبهای دراماتیک در پرداختن به موضوع مورد نظر است.
بیش از چهار دهه روایت از خودآگاهی هوشمصنوعی در سینما و آزمودن مسیرهای مختلف داستانی برای طراحی یک سناریو، کار فیلمنامهنویسان دهه سوم قرن بیست و یک را با یک چالش جدی روبهرو کرده است؛ چالش تکرار. امروز توقع نگارش یک فیلمنامه کاملا بکر در حوزه هوشمصنوعی انتظار بیجایی است! هر چقدر هم که تیم تولید سعی در بکرپردازی و دوری از نمونههای گذشته داشته باشد، توانایی از کار انداختن سلولهای شبیهساز ذهن مخاطب را نخواهد داشت. همانطور که همه فیلمهای سینمایی جنایی، همانطور که تمام ملودرامهای عاشقانه و همانطور که تمام آثار ژانر وحشت یک سلسله شباهت تهنشین شده با نسخههای قبل از خود داشته و دارند، حوزه سینمای سایبری و هوش مصنوعی نیز از روند مستثنی نخواهد بود.
آخرین ساخته شان لوی نیز از این قاعده مستثنی نیست و شباهت جزیی به آثاری چون «بازیکن شماره یک آماده»، «نمایش ترومن»، «ماتریکس»، «GTA»، «سایبرپانک ۲۰۷۷» و «فورتنایت» به تنهایی دلیل مناسبی برای نادیده گرفتن ایدهپردازی جذاب تیم فیلمنامهنویس نیست. مت لیبرمن و زکپن اینبار بهجای نمایش یک روبات انساننمای مهربان که رفتهرفته بیرحم میشود، یا یک هوشمصنوعی تحت شبکه که کنترل همهچیز را بدست گرفته و دنیا را به سمت نابودی سوق میدهد، سراغ یک انپیسی(شخصیتی در بازی است که توسط بازیکن کنترل نمیشود. در بازیهای ویدئویی، این عبارت معمولاً بهمعنای شخصیتی است که توسط رایانه و با استفاده از الگوریتمها و رفتارهای از پیشتعیینشده کنترل میشود و لزوماً هوشمصنوعی واقعی آن را کنترل نمیکند) رفتهاند تا تماشاچی چالش خودآگاهی را در مختصات او تجربه کند. اتفاقا همین هوشمندی فیلمنامه در طراحی کاراکتر گای مثال زدنی است؛ مخاطب با اینکه میداند گای یک انپیسی است اما در لحظهای که او با مفهوم "خود" و "هستی" مواجه میشود، کاملا با شک دکارتی این کاراکتر همراهی میکند و یک همذات پنداری این بین شکل میگیرد. واقعیت اینست که یک تم فلسفی در پس طراحی کاراکتر گای به چشم میخورد که در لایه دوم این فیلم باید به آن پرداخت. لایهای که اتفاقا در اکثر نقدهای منتشر شده در مورد فیلم سینمایی «مرد آزاد-Free Guy» مغفول مانده و بُعدِ کمدی فیلم نیز در این خلل بیتاثیر نبوده است.
«مرد آزاد-Free Guy» فیلم شریفی است؛ از این جهت که از ارزش اندیشیدن برخوردار است؛ همه نقدهایی که در حوزه نقد فارسی تاکنون از این فیلم خواندهاید فراموش کنید و یکبار دیگر و البته اینبار جدیتر به آن بیاندیشید! احتمالا درخواهید یافت که همه ما، حداقل یکبار تفکراتی نزدیک به آنچه در مخیله کاراکتر گای دیدهایم را با خود مرور کردهایم، این طور نیست؟!