یادداشتی بر فیلم سینمایی مارگوکس(Margaux)

داستان فیلم
همه چیز از یک قرار دوستانه آغاز می‌شود. لکسی، درا، کایلا، دیوون، هانا و کلی، سال‌ها پس از فارغ التحصیلی برای یک دورهمی دوستانه و تجدید خاطرات دور هم جمع می‌شوند. محل سفر دو روزه یک خانه ویلایی زیبا در قلب جنگل است. تفاوت این ویلا با خانه‌های معمولی در مدیریت آن است. مارگوکس یک هوش مصنوعی پیشرفته است که وظیفه مدیریت و پذیرایی از مهمانان ویلا را بر عهده دارد. ورود و خروج و هرگونه تعامل میان مهمانان و مارگوکس از طریق اپلیکیشن مخصوص و المان‌های بیومتریک مانند اسکن قرنیه انجام می‌شود.
هانا تنها عضو گروه است که اپلیکیشن ارتباطی مارگوکس را نصب نکرده؛ او برنامه‌نویس کامپیوتر است. از آنجاییکه مارگوکس به اینترنت نیز متصل است با بررسی سابقه فعالیت اعضای گروه در شبکه‌های اجتماعی به علایق آنها اشراف دارد. تنها کسی که برای مارگوکس تبدیل به معما شده، هاناست. همزمان که اعضای گروه از سورپرایزهای مارگوکس شگفت زده شده‌اند، او از آخرین نسل امکاناتش رونمایی می‌کند، شبیه سازی! مارگوکس این توانایی را دارد تا در کمتر از چند ثانیه مدل شبیه‌سازی شده مهمانان را تولید کند.
شب نخست فرا می‌رسد. کایلا و دیوون مشغول استراحت هستند که ناگهان سقف اتاق به سمت پایین حرکت می‌کند. ظاهرا مارگوکس در حال شوخی با آنهاست. همزمان ماده چسبناکی کف اتاق را می‌پوشاند. دست و پای کایلا به زمین چسبیده و سقف نیز در حال پایین آمدن است؛ ظاهرا قضیه انقدرها هم شوخی نیست... .

آن دیگری!
ترسناک است! زمانیکه هزینه زیادی برای خرید یک مسکن متحمل شده باشید؛ اما متوجه شوید آنرا با "دیگری" شریک هستید! ترسناک است! شیر گاز را بسته‌اید، کنتور برق را قطع و درها را قفل کرده‌اید اما نگران آن دیگری هستید؛ کسی که 24 ساعته بیدار است، ساکن نامرئی خانه شما! مثل بسیاری از فناوری‌ها که زود یا دیر به کشور ما هم وارد شدند، خانه‌های هوشمند نیز اپیدمی خواهند شد، شاید ده سال دیگر حداقل یک سوم منازل شهر تهران به سیستم‌های هوشمند متصل شوند؛ همانطور که رفته رفته به آب، برق، گاز، تلفن، آسانسور، آیفون تصویری، وای‌فای و دوربین مداربسته مجهز شدند. ترکیب اینترنت اشیا و هوش مصنوعی می‌تواند همان "دیگری" شریک در منزل شما باشد. همان مارگوکس فیلم سینمایی «مارگوکس - Margaux»؛ البته با کمی چاشنی اغراق!
استیون سی‌میلر در همان ابتدای فیلم، تکلیف خود را با بیننده مشخص می‌کند. قرار است یک اکشن تا حدودی خشن، با ایفای نقش یک هوش‌مصنوعی بی‌مروت را به تماشا بنشینیم. بزن بهادر این اکشن، یک هوش مصنوعی است. پس منطق فیلم در همان مختصات تعریفی باید مورد ارزیابی قرار بگیرد. خیلی دنبال فکت‌های علمی نخواهیم گشت. در «مارگوکس - Margaux»، با یک عوضی طرف هستیم. هوش مصنوعی قاتلی که در ابتدا خود را میزبان شایسته‌ای برای میهمانان عمارت معرفی می‌کند. او با سرک کشیدن در پروفایل مجازی مشتریان ویلا، پیش از ورود آنان نسخه‌ای جداگانه برای هر کس می‌پیچد. فلسفه مارگوکس شکنجه بر اساس علایق فردی است. کِلی را که علاقه‌مند مخدرجات است، علف‌وار به دام می‌اندازد؛ لکسی که یک مدل خودشیفته و خودخواه است با روانشناسی خاص خود! زوج کایلا و دیوون نیز که از اختلالات فتیش رنج می‌برند دردناک‌تر از همه نابود می‌کند!
تنها کسی که دم به تله مارگوکس نمی‌دهد از قضا برنامه‌نویس کامپیوتر است؛ هانا. او درخواست نصب اپلیکیشن و دسترسی‌های مارگوکس را نمی‌پذیرد تا به یک معمای حل نشده برای هوش مصنوعی قصه ما تبدیل شود. مارگوکس در مباحثه با هانا به تولید 1.47 مگابایت اطلاعات توسط انسان‌ها در هر ثانیه اشاره می‌کند. مارگوکس با اشاره به توانایی‌های خود ادعا می‌کند در هر ثانیه 3 مگابایت اطلاعات جمع‌ می‌کند! یعنی آنالیز همزمان دو انسان در هر ثانیه. مباحثه بین هانا و مارگوکس به یک زورآزمایی میان انسان و هوش مصنوعی تبدیل می‌شود. مارگوکسی که از قدرت شبیه‌سازی نیز برخوردار است و اهالی خانه را با ساخت کلون‌هایی از خودشان به اشتباه می‌اندازد. آدم قلابی‌هایی که بر اساس بیگ دیتای جمع‌آوری شده از سبک زندگی مجازی آنها به تولید رسیده‌اند!
هرچند در فیلم سینمایی «مارگوکس - Margaux»، هانا برنده جدال انسان و کامپیوتر است، اما با این پیروزی او جشن نخواهد گرفت. تلفات بسیار، جنگ انسان و ماشین را به یک جدال بی‌برنده تبدیل خواهد کرد. در «مارگوکس - Margaux»، عشق و گروه دوستان، تلفات جبران‌ناپذیر این جنگ بود! در یک نزاع واقعی میان انسان و هوش مصنوعی تلفات تا چه اندازه خواهد بود؟