یادداشتی بر فیلم سینمایی قهرمان
درباره کارگردان
اصغر فرهادی(متولد ۱۷ اردیبهشت ۱۳۵۱) نویسنده، تهیهکننده و کارگردان صاحب سبک ایرانی است. او فعالیت سینمایی خود را از 14سالگی در انجمن سینمای جوانان ایران آغاز کرد. فرهادی پس از گذراندن دوره کارشناسی در رشته تئاتر (گرایش ادبیات نمایشی) از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، مدرک فوق لیسانس خود در گرایش کارگردانی را از دانشگاه تربیت مدرس دریافت کرد. سال ۲۰۱۲ فیلم جدایی نادر از سیمین -پنجمین اثر فرهادی- برنده جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شد. این فیلم در همان سال برنده دو جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نامه در جشنواره گلدن گلوب شد. فرهادی در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶، جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره را برای نگارش فیلمنامه فیلم فروشنده دریافت کرد. همچنین در هشتاد و نهمین دوره جوایز اسکار، فیلم سینمایی فروشنده به نویسندگی و کارگردانی وی توانست جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را کسب کند.
تازهترین ساخته اصغر فرهادی با عنوان «قهرمان»، موفق شد جایزه بزرگ هیات داوران جشنواره کن2021 را به صورت مشترک با فیلم «کوپه شماره6» کسب کند. در این فیلم امیر جدیدی، محسن تنابنده، فرشته صدرعرفایی، سارینا فرهادی و سحر گلدوست ایفای نقش میکنند. قهرمان در ۲۹ مهر ماه ۱۴۰۰ به عنوان نماینده سینمای ایران برای رقابت در نود و چهارمین دوره جوایز آکادمی اسکار معرفی شد.

داستان فیلم
فیلم سینمایی «قهرمان» روایت برههای حساس از زندگی رحیم – زندانی جرایم مالی- است. او به دلیل عدم پرداخت بدهی خود به برادر همسر سابقش در زندان گرفتار است. رحیم که به دلیل برخورداری از هنر خطاطی و نقاشی در زندان جزو محکومین خوشرفتار به شمار میرود مشمول مرخصی تشویقی میشود. او که در آستانه ازدواج با فرخنده-مربی گفتار درمانی فرزندش- قرار دارد در طول مرخصی دو روزهاش در موقعیت پیچیدهای قرار میگیرد. یک کیف محتوی تعدادی سکه طلا توسط فرخنده پیدا شده و او به رحیم پیشنهاد میدهد سکهها را برای پرداخت بخشی از بدهیاش نقد کند. در نهایت رحیم پیشنهاد فرخنده را نمیپذیرد و با نصب آگهی اطراف محل کشف کیف به دنبال صاحب آن میگردد. پس از بازگشت رحیم به زندان، مالک کیف که یک زن میانسال است پیدا شده و کیف و سکهها را از خواهر رحیم پس میگیرد.
خبر این حرکت جوانمردانه رحیم با دخالت مسئولین زندان به سرعت در شهر پخش شده و از رحیم به عنوان یک قهرمان در رسانههای شهر شیراز نام برده میشود. حتی برای رحیم یک مراسم گلریزان نیز برگزار میشود. مراسمی که تحت تاثیر سخنان فرزند رحیم -که به لکنت زبان دچار است- به جمعآوری مبلغ قابل توجهی منجر میشود. یکی از ادارات دولتی نیز از رحیم برای استخدام پس از آزادی دعوت میکند. اما این تمام ماجرا نیست و از جناح مخالف در اخبار رسانهها و شبکههای اجتماعی حرف و حدیثهایی برضد رحیم منتشر میشود. منتقدین معتقدند تمام این کوشش رسانهای سناریویی است که مسئولین زندان برای منحرف کردن افکار عمومی نوشتهاند تا روی حواشی زندان سرپوش بگذارند. آنها بر این باورند این قهرمانسازی از رحیم یک نمایش رسانهای است و واقعیت ندارد. ناشناس ماندن هویت مالک اصلی کیف نیز گره این چالش اتهامی علیه رحیم را کورتر کرده است و ... .

مجازا قهرمان!
اهمیت روایت یا نقل قول در فرهنگ ایرانی سابقهای تاریخی دارد و این مهم همواره با مفهوم اعتماد یک رابطه پرتنش را تجربه کرده است. قهرمانسازیهای بر پایه نقل قول در دو سده اخیر که تاریخ نویسی چهره جدیتری به خود گرفته است همواره با ابعاد ابهام برانگیزی در خصوص اثبات صحت روایت مواجه بوده. این حساسیتها خصوصا در دو دهه اخیر و با گسترش فناوریهای ارتباطی به یک نوع از مطالبهگری اجتماعی تبدیل شده است. به عنوان نمونه از قهرمان سازیهای پر سر و صدا که بعدها با روشن شدن ابهامات روایت، کاملا بیاساس تلقی شد میتوان به قهرمانسازی یکی از مدالآوران المپیکی معاصر ایران اشاره کرد. در روایت اولیه که تا حدود ده سال بعد نیز همچنان پابرجا بود، عنوان شده بود که قهرمان ایرانی پیشنهاد سنگین مالی یکی از کشورهای همسایه برای تغییر ملیت را رد کرده است. این خبر در آن زمان حتی واکنش تحسینآمیز مسئولان رده بالای کشور را نیز در پی داشت. اما چند سال بعد مشخص شد خبرنگاری که این موضوع را منتشر کرده بود دروغ گفته است! پیشنهاد ارائه شده به ورزشکار ایرانی جهت عضویت در یک تیم باشگاهی بوده و موضوع پیشنهاد تغییر ملیت کاملا بیاساس بوده است. بماند که اصل این پیشنهاد در چند سال اخیر بار سنگین منفی خود را از دست داده و ورزشکاران زیادی در کشورهای ثالث به فعالیت مشغول شدهاند. مورد دیگر نیز مربوط به سقوط هواپیمای مسافربری ایران درسال 1364، حامل تعدادی از مسئولان وقت کشور بود که به شهادت همگی آنان منجر شد. مستندی که سالها بعد تحت عنوان «سقوط 64» منتشر شد نشان داد نقلقولهای به دور از واقعیت و برمبنای قهرمانسازی تا چه میزان از پتانسیل کتمان حقیقت برخوردار هستند.
اما «قهرمان» اصغر فرهادی در مدت زمان یکصد و بیست و هفت دقیقه، روایت بهروزرسانی شدهای از همین حواشی قهرمانسازی را به تصویر کشیده است. تفاوت یا به عبارت بهتر پیشرفت فرهادی در سینمایی «قهرمان»، گستردهتر کردن دایره روایت از تعداد معدودی انسان به مختصات یک کلان شهر مانند شیراز است. جالبتر اینکه بیننده هیچ پلانی از اینستاگرام یا شبکه اجتماعی دیگری مشاهده نمیکند اما چند نقطه عطف مهم فیلم با نقشآفرینی فضای مجازی اتفاق افتاده است؛ روایت رسانهای یا به عبارت بهتر، روایت مجازی در تقابل با آنچه در واقعیت اتفاق افتاده به خوبی مخاطب را در مدت زمانی بیش از دو ساعت با خود همراه کرده. سیر حرکتی شخصیت رحیم در «قهرمان» از یک قهرمان رسانهای مطلق به یک قهرمان پر ابهام تنزل پیدا میکند. سپس اشتباهات خود او و اطرافیان دلسوزش چهره او را به یک کلاش تبدیل میکند. مرحله بعد، رحیم را که در یک موقعیت منفعل قرار دارد برای بار دوم در بند موج قهرمانسازی محصور میبینیم؛ اتفاقی که اینبار با مدیریت نامزدش اجرایی میشود. او مبلغی که برای آزادی خودش جمع آوری شده بود را به یک اعدامی برای پرداخت دیه اهدا میکند. البته باز اینجا با یک روایت پر ابهام طرف هستیم و این همان چیزی است که رسانه برای مخاطب روایت کرده است. در واقع پولی که از سمت رحیم اهدا میشود مبلغ جمع آوری شده در گلریزان است. مبلغی که حالا به دلیل حرف وحدیثهایی که پیرامون رحیم در جریان است بلوکه شده و عملا رحیم مالک آن پول نیست که بخواهد بخششی نسبت به آن روا داشته باشد!
اما فرهادی پایان روایت رحیم را در یکی از بهترین حالات ممکن رقم زده است. اینبار شاهد ابهام کمتری در مورد ادامه سرنوشت شخصیت اصلی فیلم هستیم. او در سکانس ماقبل پایانی در مقابل پیشنهاد رئیس زندان برای سوءاستفاده رسانهای از نقص بیان فرزندش مقاومت میکند و برای بار سوم رکب بازی رسانه را نمیخورد. رحیم در پایان فیلم «قهرمان»، اگرچه دیگر یک قهرمان برای مردم شیراز نیست، اما یک قهرمان واقعی برای فرزندش است. رحیم از یک قهرمان مجازی به یک قهرمان حقیقی تبدیل میشود!