نگاهی به فیلم سینمایی چشم عقاب (Eagle Eye)
درباره کارگردان
دانیل جان کاروسو، فیلمنامهنویس و کارگردان 56 ساله امریکایی است. او 17 ژانویه 1965 در ایالت کانتیک و در خانوادهای ایتالیایی تبار متولد شد. کاروسو دانش آموخته دانشگاه پیردین در مالیبو کالیفرنیاست. نخستین تجربه کارگردانی او در سال 2002 و با ساخت فیلم «سالتون-The Salton Sea» رقم خورد. تجربه بعدی این کارگردان سال 2004 و با فیلم سینمایی «گرفتن جانها-Taking Lives» اتفاق افتاد. در این فیلم آنجلینا جولی، ایتن هاک و الیویه مارتینز حضور داشتند. این فیلم با وجود برخورداری از ستارگان هالیوودی در گیشه شکست خورد. آل پاچینو، متیو کانهی و رنه روسو ستارگان سومین اثر جدی کاروسو با نام «دو نفر برای پول-Two for the Money» بودند. این فیلم اگرچه با نظرات مثبت منتقدان همراه شد اما باز هم در گیشه به توفیقی دست پیدا نکرد. آشنایی و ارتباط کاروسو با استیون اسپیلبرگ باعث بیشتر دیده شدن این کارگردان شد. او سال 2007 و به پیشنهاد اسپیلبرگ فیلم سینمایی «آشفته-Disturbia» را روی پرده برد. موفقیت تجاری این فیلم در اثر بعدی هم خودش را نشان داد و تیم اسپیلبرگ تهیهکنندگی پنجمین فیلم جان کاروسو را بر عهده گرفت. این پروژه با نام «چشم عقاب-Eagle Eye» محصول سال 2008 امریکا و آلمان است. شایا لابوف، میشل موناهن، رزاریو داوسون، مایکل چکلیس و بیلی باب تورنتون ایفاگران نقشهای اصلی این فیلم هستند. چشم عقاب با بودجهای در حدود 80 میلیون دلار به فروش 178 میلیون دلاری دست یافت.

داستان فیلم
داستان فیلم سینمایی «چشم عقاب-Eagle Eye» روایت قدرتنمایی یک سیستم نظارتی یکپارچه هوشمصنوعی در امریکاست؛ این سیستم که آریا نامگذاری شده بنا به دلایلی از کنترل خارج شده و بر اساس تشخیص خود عمل میکند. بخش زیادی از شهروندان امریکا توسط آریا استثمار شده و به ناچار به اجرای فرامین دستگاه میپردازند. در واقع همه این افراد بصورت ناخواسته به استخدام دستگاه درآمدهاند تا هدف نهایی آریا که نابودی کابینه امریکاست عملیاتی شود. دستگاه با گروگانگیری اعضای خانواده یا قرار دادن افراد در موقعیتی تراژیک، یک عمل مجرمانه را از مردم باج خواهی میکند تا به خواستههایش دست یابد. جری و راشل دو مهره اصلی دستگاه برای نهایی کردن عملیات خرابکاری هستند. جری برادر دوقلوی اتان است. اتان از طراحان اصلی دستگاه بوده که توسط خود دستگاه به قتل رسیده است. به دلیل شباهات بیومتریک میان دوقلوها، دستگاه از برادر دو قلوی اتان یعنی جری برای پیشبرد اهدافش باجخواهی میکند. راشل نیز تکه دوم پازل فیلم است. دستگاه فرزند کوچک راشل را به گروگان گرفته تا او به همراه جری مجبور به انجام خواستههای دستگاه باشند. همه اتفاقات با مدیریت آریا گام به گام پیش رفته تا به مرحله اصلی میرسد. انفجار در ساختمان کنگره آخرین تکه پازل آریاست و ... .

اخلاق، گمشده هوش مصنوعی!
خط داستانی سینمایی «چشم عقاب» یکی از مهمترین روایات دراماتیک حوزه سایبری است. ابَر رایانه هوشمندی که به هزاران دوربین نظارتی و صدها بانک اطلاعاتی آنلاین متصل است و همزمان توانایی تحلیل و ارائه اطلاعات راهبردی را دارد از آنچنان پتانسیلی برخوردار است که پس از ساخت چندین فیلم و سریال در طول 20 سال اخیر همچنان حرف برای گفتن دارد. مهمترین سریالی که تا کنون با این خط دراماتیک به تولید رسیده سریال امریکایی «مظنون-Person of Interest» است. اتفاقا اشتراکات متعددی میان فیلم سینمایی «چشم عقاب» و سریال «مظنون» به چشم میخورد. هر دو روایت، بیانگر پشیمانی یا به عبارت بهتر عذاب وجدان طراحان دستگاه ناظر است. در هر دو روایت فقط استراتژیهای جغرافیای آنالوگ توانایی مبارزه با دستگاه ظغیانگر را دارد و باز در هر دو روایت، تحلیل دستگاه از جنایاتی که مرتکب میشود "تبدیل دنیا به یک محیط بهتر" است. هوش مصنوعی فوق پیشرفته مدیریت خود را منطقیتر از مدیریت انسان میداند و اتفاقا این مورد آخر شاه کلید فلسفی اکثر آثار موفق ژانر سایبری در چند سال اخیر است. سوپر کامپیوتر متصل به ابَر دیتابیسهای متعدد با برخورداری از هزاران میکروپردازنده کوانتومی، قطعا یک رقیب قابل توجه برای بشریت در مدیریت دنیاست. سرعت پردازش و تصمیمگیری منطقی بر اساس اطلاعات موجود در سوپر کامپیوترها غیرقابل انکار است. قدرت بالای تحلیل همزمان صدها ترابایت اطلاعات در کسری از ثانیه قطعا خروجی ریاضیوارتری از توانایی تحلیل ذهن یک انسان را به خروجی خواهد رساند. اما آیا کدنویسی توانایی تعریف مفاهیم اخلاقی برای یک سوپر رایانه را خواهد داشت؟! اساسا چطور میتوان جمله اخلاقی معروف «یکی برای همه، همه برای یکی» را برای یک سوپر رایانه تعریف کرد؟! سینمایی «چشم عقاب» در پس روایت اکشن و هیجان انگیز خود، مخاطب را در چالش تفکر به همین مفهوم دعوت میکند. اینکه اساسا تعیین میزان ارزش جان یک آدم نسبت به دیگری با چند خط کدنویسی قابل تعریف است؟!