معماری شهرهای هوشمند مانع از شیوع همهگیریهای آینده خواهد شد
این روزها قریببهاتفاق شهرهای جهان درگیر عواقب همهگیری بیماری کووید ۱۹ هستند و دراینمیان، بیشترین آسیب متوجه ساکنان کلانشهرها شده است؛ مردمی که بهدلیل تراکم زیاد جمعیت قادر نیستند اصول فاصلهگذاری اجتماعی را بهدرستی رعایت کنند و گاهی در دام همان شرایط دستوپاگیری گرفتار میشوند که بخشی از اصول بنیادین طراحی این شهرها بهشمار میآیند. بسیاری از کلانشهرهای امروزی با درنظرگرفتن اولویتهایی نظیر کمینهسازی احتمال شیوع بیماریهای همهگیر یا حتی استانداردهای سلامت طراحی نشدهاند و شیوع کووید ۱۹ توانست تمامی این ضعفها را آشکار کند. جیسون کوربرن، از پژوهشگران حوزهی سلامت در دانشگاه برکلی میگوید:
روی سیارهای شهری زندگی میکنیم. حیات اقتصاد جهانی کاملاً وابسته به اتفاقاتی است که در شهرها جریان دارند. باید توجه خود را معطوف آن کنیم.
دنیاگیری کووید ۱۹ فرصتی است که توجه خود را معطوف تغییراتی کنیم که میتوانند یا میبایست انجام شوند؛ فرصتی برای ارزیابی دوبارهی نحوهی ساخت و نگهداری وزندگی در شهرهای ما. در میانهی بحران فعلی نیز، برخی از شهرها وضع قوانین منع تردد خودروها در خیابانها را شروع کردهاند تا فضای بیشتری برای عبورومرور دوچرخهسواران و عابران پیاده فراهم شود. همچنین، آنها ساخت شمار بیشتری از بیمارستانها و مراکز نگهداری افراد بیخانمان را در دستور کار خود قرار دادهاند. اینگونه اقدامات مهم و ضروری هستند؛ ولی تأثیر چندانی بر کاهش سرعت یا توقف همهگیریهای آینده نخواهند گذاشت. برای مهار شیوع بیماریهای عفونی در آینده باید تفکر بلندمدت و فعالانه را شروع کنیم.
بهترین راه برای جلوگیری از همهگیری آن است که از همان ابتدا از شکلگیریاش مانع شویم. عامل بیماریزای مسئول اکثر بیماریهای عفونی (شامل انواع همهگیر) منشأ حیوانی دارد؛ اما این بدان معنا نیست که این بیماریها بهطور مستقیم از حیوانات وحشی به انسان منتقل میشوند؛ بلکه بیشتر از حیوانات اهلی بهعنوان میزبان استفاده میکنند. برای مثال، گفته میشود آنفلوانزای مرغی از مرغ و نشانگان تنفسی خاورمیانه (MERS) از شتر و آنفلوانزای خوکی از خوک به انسان منتقلشده است. دربارهی منشأ بیماری آنفلوانزای اسپانیایی در سال ۱۹۱۸ نیز اتفاقنظر چندانی به چشم نمیخورد؛ ولی تقریباً تمامی کارشناسان معتقدند ویروس عامل این بیماری نیز سازوکار انتقال بینگونهای داشته است. بااینحال، کسی نمیداند خاستگاه اصلی آن پرندگان بودهاند یا حیواناتی دیگر نظیر خوک و اسب. جیمز اسپنسر، پژوهشگر حوزهی برنامهریزی شهری در دانشگاه کلمسون و ازجمله متخصصان آنفلوانزای مرغی، باور دارد مقصر، تنها ویروسهایی نیستند که با انتقال به میزبان انسانی در مناطق روستایی باعث ایجاد همهگیری میشوند. او میگوید: «اگر میخواهیم از بروز چنین مواردی مانع شویم، باید درزمینهی مدیریت تغییرات سریعی گامی برداریم که بهشکل همزمان در بخش کشاورزی و شهرنشینی رخ میدهند».
درگذشته، همهگیریهایی مانند آبله و تب زرد به ایجاد تحولات بنیادین در شهرها منجر شدند و دسترسی به آبلولهکشی و توالتهای خانگی و پنجرهها دستاورد همین تحولات هستند
اصطلاح دقیقتر برای توصیف چنین مناطقی، واژهی Peri-urban (شبه شهری) است؛ یعنی مناطقی که حد و اصل میان شهرهای توسعهیافته و دنیای کشاورزی هستند. این نوع مناطق بیشتر در کشورهایی مانند چین به وجود میآیند که از نرخ شهرنشینی چشمگیری برخوردار هستند. اسپنسر در خلال مطالعات خود دربارهی آنفلوانزای مرغی در ویتنام متوجه شد بیشترین میزان شیوع همهگیریها مربوط به مناطقی نیست که به نبود مطلق سیستم آبرسانی یا فاضلاب دچارند یا برعکس از سامانههای کاملاً توسعهیافتهای برخوردار هستند؛ بلکه بیشترین آمار مربوط به کانونهای شیوع متعلق به نقاطی است که تازه شروع به راهاندازی زیرساختهای اولیهی خودکردهاند. او میگوید:
برداشت اولیهی من از این موضوع آن است که اگر بتوانید این [ساختگاهها] را بهدرستی فراهم و بهخوبی برنامهریزی کنید، [گسترش بیماری] میتواند به حداقل برسد. این تنها زیرساختهای انسانی را شامل نمیشود؛ بلکه زیرساختهای مدیریت بهداشت هزاران یا میلیونها حیوان را نیز دربر خواهد داشت.
اسپنسر میگوید از دیدگاه سیاسی، ایجاد امکانات اولیه برای جوامع محروم هدفی آسان و دسترسپذیر است؛ چراکه هیچکس با دسترسی به توالت و آبلولهکشی مخالف نیست. کوربرن میگوید:
همهگیریهایی مانند آبله و تب زرد به ایجاد تحولات بنیادین در شهرها منجر شدند؛ به همین دلیل، امروزه به امکاناتی نظیر آبلولهکشی و توالتهای خانگی و پنجرههایی برای تهویهی هوا دسترسی داریم. این همان موفقیتی است که از آن بهعنوان جنبش بهداشت شهری یاد میشود؛ اما این قضیه به افزایش بیشتر فاصلهی میان قشر فقیر و ثروتمند دامن زد و امکانات تنها در اختیار آن گروه از افراد قرار گرفت که زودتر پول پرداخت کردند، نه آنان که بیشتر به آن نیاز داشتند.
امروزه، میراث و انگیزهی ناشی از انتخابهای آن زمان همچنان همراه ما است. این میراث با ماحصل چندین قرن سیاستگذاری نژادپرستانه و نابرابریهای ساختاری گرهخورده است. بسیاری از انسانها در دام فقر و بیماری گرفتارشدهاند و سلامت این گروه، تنها تابعی از آدرس محل زندگیشان شده است. وضعیت پرتراکم و آلوده و شلوغی محل زندگی این افراد درکنار وضعیت نابهسامان سلامت بهوجودآمده از این شرایط، خود دلیلی برای دلیل آمار نامتناسب ابتلای اقلیتهای نژادی و اجتماعی به بیماری کووید ۱۹ در جوامعی مانند آمریکا است. ریچارد متیو، از پژوهشگران برنامهریزی شهری و تغییرات زیستمحیطی و فقر در دانشگاه کالیفرنیای آیروین میگوید:
ایجاد تحول در شهرهایی دشوار است که برمبنای اصول تبعیضنژادی بناشدهاند. ما ریسک را در بخشهای ثروتمند شهری بهخوبی مدیریت میکنیم؛ ولی عملاً بقیهی بخشهای شهر را به حال خود رها کردهایم.
نابرابری و در پی آن سلامت نبودن شهرها مشکلی است ظریف و چندلایه و مرموز که شاید از دیدگاه بسیاری معمایی حل نشدنی باشد. کوربرن دراینباره میگوید:
نمیتوانیم به راهحلی کامل دستیابیم و انتظار انقلابی مبتنی بر شهر هوشمند را داشته باشیم که بهسلامت عمومی منجر شود. [درواقع] به راهکار نیاز نداریم؛ بلکه به فرایند نیاز داریم که بسیار بازتر و فراگیرتر باشد و مردمی را به مرکز بازگرداند که مدتها به حاشیه راندهشدهاند.
بهعبارتدیگر، از جوامع بپرسید واقعاً چه میخواهند و به چه چیز نیاز دارند. کوربرن پیشنهاد میکند پروژهها با بیشترین بودجه و بهترین طراحی و زیبایی در فقیرترین و فراموششدهترین مناطق شهر اجرایی شوند. متیو فکر میکند راهحل اصلی در کاهش تراکم مصنوعی ازجمله کاهش تعداد افراد محبوس در فضاهای کوچک است. اسپنسر از لزوم بهرهبرداری از ایستگاههای پزشکی ازراهدور و ارزان در کشورهای درحالتوسعه سخن میگوید. بیلی گیلزکورتی، از پژوهشگران حوزهی برنامهریزی شهری در دانشگاه آر امآیتی ملبورن میگوید:
نکتهی هشداردهنده تجمع افراد بیخانمان در مسافرخانهها است. امروزه بهشدت به بستهای حمایتی شامل سرمایهگذاری در بخش مسکن اجتماعی نیاز داریم.
گیلزکورتی بحران ناشی از کووید ۱۹ را بهمنزلهی فرصتی برای بازطراحی شهرهای جهان میبیند؛ فرصتی که ما را بهسوی سبک زندگی سالمتر برمبنای پیادهروی، دوچرخهسواری، انرژیهای پایدار و دفع بیماریهای مزمن و آلودگی رهنمون کند. البته تمامی تغییرات یادشده فرایندی زمانبر خواهند بود. متیو میگوید:
یکسوم از جمعیت چهارمیلیاردنفری ساکن شهرهای جهان در زاغه زندگی میکنند. ۲/۵ میلیارد نفر در وضعیتی پست و رقتانگیز زندگی میکنند. شما بهراحتی نمیتوانید در این اعداد و ارقام تغییری ایجاد کنید.
صدالبته تحقق چنین سازوکاری به پول و عزم سیاسی نیاز خواهد داشت؛ اما چه فرصتی بهتر از بحران کرونا میتواند برای سرمایهگذاری عمومی جهانی مناسب باشد؟ شهرهای ما پیشازاین نیز سیاستهای تندگرایانهی دیگری در پیشگرفتهاند. به عقیدهی کوربرن، اگر بتوانیم این کار را در وضعیت اضطراری انجام دهیم، خواهیم توانست راهی برای تداوم آن در بلندمدت بیابیم. اگر قرار باشد هزینهی انفعال ما وقوع دنیاگیری دیگری باشد، قطعاً پیشگیری ارزش این هزینه را خواهد داشت.