سیطره شبهعلم بر شبکههای اجتماعی
به گزارش کارگروه شبکههای اجتماعی سایبربان؛ یکی از شوخیهای رایج در مورد شبکههای اجتماعی مدیریت کانالها و صفحات متعدد توسط پروفسور سمیعی است. جالب اینجاست که اغلب محتوای این کانالهای پرمخاطب به مباحث و موضوعاتی برمیگردد که از نظر علمی هیچ و پایه اساسی ندارند. البته این مسئله به پروفسور سمیعی یا شبکههای اجتماعی محدود نمیشود و از سالها قبل اکثر مردم شیفته مباحثی نظیر ارتباط با ارواح، طالع بینی، انرژیدرمانی و غیره بودهاند که متخصصان از آن با عنوان شبهعلم نام میبرند.
توسعه ابزارهای ارتباطی نظیر وب و شبکههای اجتماعی و همچنین رشد قارچ گونه رسانههای غیر معتبر باعث گسترش قابلتوجه شبهعلم شده است. باور مردم به این مطالب میتواند صدماتی جبران ناپذیر را به باور آورد، بنابراین نیاز به توضیح شبهعلم و روشهای تمایز آن از علم واقعی ضروری به نظر میرسد.
شبهعلم که در مقابل دانش واقعی قرار میگیرد، معضلی است که مردم را از واقعیات عینی دور کرده و به سوی خرافات و باورهای غیرمنطقی میکشاند که تنها هالهای از حقیقت دور آنها را احاطه کرده اما از درون پوچ و بی اساس هستند. در این مطلب به توضیح شبهعلم و ارائه مثالهایی از آن پرداختهایم اما پیش از آن باید بدانیم علم چیست.
علم چیست؟
با شنیدن واژه علم تصاویر مختلفی به ذهن هجوم میآورند: یک کتاب قطور، کلاس درسی با چند ده صندلی، یک آزمایشگاه پر از میکروسکوپ، منجمی در حال رصد آسمان شب یا دانشمندی در حال مطالعه جانوران. درواقع همه این موارد در هم تعریف علم میگنجند: علم تلاش هماهنگ بشر برای اطلاع یا درک بهتر تاریخ طبیعی جهان و چگونگی کارکرد آن است که از طریق مشاهده، اندازهگیری، آزمایش و نتیجهگیری صورت میگیرد.
ارسطو دانش علمی را مجموعهای از آگاهیهای قابل اتکا میداند که ازلحاظ منطقی و عقلانی، قابل توضیح باشند. یک تجربه علمی باید قابل راستی آزمایی، تکرار و ابطالپذیر باشد در غیر این صورت در رده علم جای نخواهد گرفت.
محققان برای آزمایش یک مفهوم یا مطلب از روش علمی استفاده میکنند که شامل مراحل زیر است:
- مشاهده
- طرح سؤال یا مسئله
- جمعآوری اطلاعات
- فرضیهسازی
- طراحی و انجام آزمایشات
- تحلیل دادهها و نتیجهگیری
- انجام دوباره آزمایش برای اطمینان از اتفاقی نبودن نتایج
شبهعلم چیست؟
شبهعلم یک رفتار، ایده یا باور است که خود را بهجای علم جا میزند اما بر شواهد نادرست یا غیرعلمی بنا شده است. در این نوع ادعاهای عجیبوغریب خبری از روش علمی برای آزمایش نیست و تنها بر تجربیات شخصی یا داستانهای قدیمی تکیه میشود.
شبهعلم چیست
شبهعلم را میتوان نقطه برابر علم بهحساب آورد چراکه ادعاهای آن شاید در نگاه اول امکانپذیر و منطقی به نظر برسد اما هیچ اساس یا پیشینه تجربی برای آن وجود ندارد. در ایران چاکراهای بدن، شخصیت شناسی بر اساس ماه تولد، در اختیار داشتن نیروهای ماورایی و طالع بینی از روی موقعیت ماه و ستارگان را میتوان از رایجترین موارد شبهعلم و حتی ضد آن به شمار آورد.
نشانههای شبهعلم
رد شبهعلم آنقدر برای دانشمندان مهم بوده که از سالها قبل به دنبال ایجاد معیاری برای تشخیص آن از علم واقعی بودهاند و حتی یکی از اهداف رشته فلسفه علم هم تمایز بین نظریات علمی و غیرعلمی است. برای شناسایی ایدههای شبهعلم میتوان از معیارهای زیر بهره برد:
ابطالناپذیری: یکی از مهمترین روشهای تشخیص شبهعلم ابطالپذیری است چون بسیاری از ادعاها و ایدههای مطرحشده در این حوزه قابلآزمایش و ابطالپذیر نیستند. برای مثال اگر کسی بگوید تمامی خرسها شش دست و پا دارند اما در صورت دیده شدن به هر نحو یا فیلمبرداری و عکاسی از آنها دو دست دیگر خود را پنهان میکنند پس این ادعا قابلآزمایش نیست و در رده علم جای نمیگیرد.
هدف ایده: علم بر کمک به مردم برای داشتن درکی صحیح، عمیق و جامع از جهان هستی متمرکز است اما هدف شبهعلم معمولاً کلاهبرداری، نشر عقاید خرافی یا ایدئولوژیک است.
چگونگی مقابله با چالشها: علم از چالشها استقبال کرده و در پی اثبات یا رد ایدهها است اما شبهعلم به مخالفت بیدلیل با مخالفان یا ایدههای ناقض خود برخواسته و حتی به تهدید و توهین پناه میبرد.
عدم شفافیت: طرفداران شبهعلم علاقهای به شفافیت ندارند و اغلب ایدههای عجیب خود را در رسانهها و همایشهای مخصوص خودشان مطرح میسازند.
ایستایی: نظریههای علمی از طریق دانش پویا و در حال رشد پشتیبانی میشوند و ایدههای حول یک موضوع معمولاً با گذشت زمان و انجام تحقیقات بیشتر تغییر میکنند. از طرف دیگر شبهعلم درگیر ایستایی و کرختی شدید است و معمولاً تحقیقات جدیدی پیرامون یک مطلب صورت نمیگیرد.
تئوری توطئه: طرفداران شبهعلم در مقابل رد ادعاهایشان توسط شخصیتهای برجسته یا نهادهای رسمی، آنها را به حمایت جانبدارانه از محافل آکادمیک متهم کرده و خود را قربانی توطئه و حق کشی نشان میدهند.
تکرار ناپذیری: یکی دیگر از نشانههای شبهعلم این ادعا است که یک رویداد خاص تنها یک یا چند بار معدود در طول تاریخ یا حتی زندگی یک شخص روی داده و امکان تکرار آن وجود ندارد. طبیعتاً زمانی که امکان آزمایش یک رویداد وجود نداشته باشد نمیتوان به صحت آن پی برد.
معیارهای دیگری برای تشخیص شبهعلم وجود دارد، برای مثال پناه بردن به عباراتی نظیر بر اساس تحقیقات دانشمندان، تکیهبر همهمه و شایعه یا سوءاستفاده ناشیانه از واژههای علمی مثل انرژی امواج، کوانتوم و غیره
نمونههای شبهعلم
یکی از نمونههای واضح شبهعلم جمجمهشناسی است که در قرن هجدهم توانست توجه عامه مردم را به خود جلب کرده و محبوبیت زیادی پیدا کند. بر اساس این ایده که توسط «فرنز گال» رواج پیدا کرد میتوان بامطالعه برجستگیهای ظاهری جمجمه به شخصیت افراد پی برد. او پس از مطالعه تعدادی بیمار و زندانی سیستمی شامل ۲۷ نوع برجستگی جمجمه را توسعه داد که حتی طی دو قرن بعد هم بین مردم محبوب و پذیرفتهشده بودند.
بااینحال مطالعات بعدی دانشمندان ثابت کرد که این سیستم هیچ پایه و اساس علمی ندارد و سماجت روی آن تنها از روی عدم آگاهی یا منافع شخصی صورت گرفته است. چه استعدادها، توانایی و شخصیتهایی که به خاطر باور به این سیستم مضحک از بین نرفت. هرچند همین حالا هم معیارهای دیگر نظیر ماه تولد افراد کارکردی مشابه پیداکرده است.
یک شبهعلم دیگر روش درمان تب زرد توسط «بنجامین راش» در دهه ۱۹۷۰ است که به درمان و درعینحال مرگ بسیاری منجر شد. منتقدان راش در آن زمان روش درمانی او را خطرناکتر از خود بیماری میدانستند اما وی با تأکید بر اینکه مرگ بیماران ناشی از تب زرد است عملاً ابطالپذیری روش خود را زیر سؤال برده بود. بعدها مشخص شد که حق با منتقدان بوده است.
از دیگر نمونههای شبهعلم میتوان به ارتباط بین واکسن و ابتلا به اوتیسم، سنگ درمانی، درمانهای جایگزین، هومیوپاتی (همسان درمانی)، آدم فضاییها، بشقابپرندهها، عرفان کوانتومی، طالع بینی، کفبینی، شخصیت شناسی بر اساس ماه تولد یا جایگاه ستارگان و سیارات، ادراک فراحسی، انکار کروی بودن زمین و موارد متعدد دیگری اشاره کرد.
جمعبندی
شبهعلم بهنوعی خرافهای مدرن است که با تکیهبر رنگ و لعاب علمی و استفاده از واژههای پرطمطراق نظیر تحقیقات دانشمندان و عبارات مبهم علمی خود را در قالب علم واقعی جا میدهد.
توسعه ابزارهای ارتباطی نظیر وب و شبکههای اجتماعی از یکسو و از سوی دیگر رشد قارچ گونه رسانههای غیر معتبر باعث گسترش قابلتوجه شبهعلم شده است. باور مردم به این مطالب میتواند صدماتی جبرانناپذیر را به باور آورد، بنابراین نیاز به توضیح شبهعلم و روشهای تمایز آن از علم واقعی ضروری به نظر میرسد.