جنگ اول سایبری؛ مجالی برای جهشهای بدیع
مقدمه
به عقیدهی بسیاری از کارشناسان، با توجه به حوادث و تحولات اخیر در سطح روابط بینالملل، انسان، در آستانهی تجربهی وقوع اولین جنگ جهانی سایبری تاریخ است. آمار نشان میدهد، حملات DDos، طی سال گذشته، افزایش قابل توجه داشته است. در اواسط ماه اکتبر نیز حملاتی به زیرساختهای اینترنت رخ داد که بسیاری از کارشناسان، آنها را بزرگ، طولانی و پیچیده، توصیف کردند. حال، محققان مدارک و سرنخهایی به دست آوردهاند که احتمال دولتی بودن این حملات را تا حدود زیادی منتفی میسازد؛ اما نکتهی یادشده، نمیتواند از نگرانیهای موجود بکاهد.
جنگ سایبری؛ خطری برای امنیت جهانی
پیش از وقایع پاییز امسال، بسیاری از متخصصان معتقد بودند، هدر رفتن مزیتهای تکنیکی هکرهای مستقل، نتیجهی هکهای موفق دولتی طی سالهای پیاپی بوده است. حال، شاهد استفادهی دولتها از اسناد به سرقت رفته طی حملات هکری، به عنوان اهرم فشار هستیم. سرقت و انتشار ایمیلهای مقامات کمیته ملی حزب دموکرات آمریکا، از مصادیق مهم این امر محسوب میشود. برخی محققان معتقدند، مقابله به مثل مخفیانهی آمریکا، این حملهی بزرگ به زیرساختهای اینترنت را سبب شده است و این حادثه میتواند یک انتقام یا زورآزمایی باشد.
شرایط حاضر، از جهات بسیاری به جنگ سرد شبیه است. درگیریهای دو ابر قدرت بزرگ جهان بر سر تبدیل شدن به هژمون کل در سطح بینالملل که از سال 1947 تا 1991 ادامه داشت. توازن قوا را میتوان مهمترین عامل تداوم این زورآزمایی همهجانبه از سوی دو کشور آمریکا و شوروی طی چهار دههی متوالی دانست. این درگیریها تنها در محدودههای جغرافیایی خاص و به صورت نیابتی، به درگیری مستقیم ختم میشد. با شکسته شدن این موازنه که عمدتاً به خاطر فاصلهی اقتصادی آمریکا از شوروی بود، ایالاتمتحده و اروپاییان، به عنوان طرف پیروز، از جنگ سرد خارج شدند و شوروی فروپاشید؛ اما دوران صلح موقت، همواره فرصتی برای تجدید قوای طرف بازندهی جنگ محسوب میشود.
در این میان، کلیدیترین بحثی که میان متفکران مطرح است، امکان تبدیل این جنگ سرد سایبری به نبردی تمام عیار و همهجانبه در فضای دیجیتال و مجالی برای آزموده شدن توانمندیها و نقاط قوت هریک از بازیگران اصلی درگیر جریان این جنگ جهانی سایبری است. بهطور حتم، این جنگ تنها به حملات اختلال سرویس توزیعشده ختم نخواهد شد و خسارات فراوانی به زیرساختهای حیاتی وارد میکند. بسیاری از راهبردانها تلفات غیرنظامی نبردهای جدید را از انواع کلاسیک جنگ، بیشتر میدانند.
جنگ، زیرساختهای اساسی کشورهای درگیر را نابود میکند. علت قطعی تبدیل آمریکا به ابر قدرت پس از جنگ دوم جهانی، مصون ماندن زیرساختهای صنعتی و اقتصادی این کشور، از شعلههای جنگ یادشده است. در حالی که اروپا در جریان این جنگ بزرگ، تقریباً با خاک یکسان شد. قطعاً دستیابی به زیرساختهای حیاتی و تخریب آنها از طریق فضای مجازی، به مراتب، از روشهای قدیمی و مستقیم نظامی، ساده و کم هزینهتر است. در حملههای سایبری، مانع طبیعی و مزیت جغرافیایی معنای خود را از دست میدهد. به همین دلیل، بسیاری از سیاستمداران و مقامات ارشد جهان، به فکر توسعهی سیاست و فناوریهای محدودکنندهی حملات سایبری، افتادهاند. با این وجود، آسیبپذیری شرکتهای سرویسدهندهی اینترنت و خدمات ارتباطی، همواره اهدافی مهم و اساسی برای دشمنان در جریان جنگهای سایبری، باقی خواهند ماند.
جنگ سرد سایبری، به خاطر مجازی بودن و ماهیت نامحسوس خود تا زمان نامشخصی بر سر منافع متعارض بازیگران اصلی این عرصه، به صورت پنهانی، ادامه خواهد داشت. این بازیگران، به عنوان قدرتهای سنتی جهان در عصر حاضر، کشورهای عضو پیمان ناتو و چین و روسیه را شامل میشوند؛ اما فقدان محدودیتهای فضای فیزیکی در جنگهای سایبری، امکان ورود بازیگران جدیدی را نیز به این عرصه، فراهم میسازد. در این معادلات، گرچه کشورهای بی طرفی چون هند، ظاهراً در حاشیه به نظر میرسند، قابلیت ورود به این درگیریها را دارند.
در فضای پست مدرن جهان امروز، مؤسسات تجاری، از دیگر اهداف بزرگ کشورهای درگیر محسوب میشوند. این مؤلفه، میتواند تا حدود زیادی متجلی مفهوم رقابت اقتصادی در چارچوب جنگ الکترونیک باشد؛ به عبارت دیگر، در طول جنگ سایبری، بسیاری از هکرها، با مغتنم شمردن فرصت، دست به سرقتهای کلان مالی و اطلاعاتی خواهند زد. از سوی دیگر، این فضای پرآشوب و هرجومرج، بستری مناسب برای فعالیت گروههای تروریستی نیز، فراهم میسازد.
نتیجه
با توجه به توالی حوادث در ماههای اخیر و شکلگیری یک معادلهی قابل پیشبینی در عرصهی جنگ اطلاعات، به جرئت میتوان وقوع جنگ جهانی سایبری را قریب و اجتنابناپذیر دانست.
به عقیده بسیاری از کارشناسان، جنگ یاد شده، در صورت وقوع، اکثر کشورهای جهان را درگیر میکند و فضای مجازی، عرصهی قدرتنمایی کشورهای توسعه یافته در حوزهی سایبری خواهد شد. آسیب به زیرساختهای حیاتی، چون شبکههای برق و آب، حملونقل و نیروگاههای هستهای، تحت این شرایط، امری اجتنابناپذیر است.
امکان هک و ایجاد اختلال در زیرساختهای رفاهی، صنعتی و حیاتی در جوامع امروزی، میتواند در برخی موارد، حتی سبب مرگ هزاران شهروند غیرنظامی شود و همین امر را میتوان مبین عواقب دهشتناک وقوع چنین درگیریهایی دانست. به طور حتم در طول یک جنگ سایبری، خساراتی که مردم عادی متحمل میشوند، با نظامیان و صنایع دفاعی، قابل قیاس نیست.
به عقیدهی بسیاری از کارشناسان حوزهی سیاسی، جامعهی جهانی در یکی از کلیدیترین برهههای خود قرار دارد. دورهای که کشورها با وقتشناسی و آگاهی و برنامهریزی، میتوانند در همهی جنبهها جهشهای قابل توجهی را تجربه کنند. در پی همین نظریه، میتوان جنگ سایبری پیش روی را بستری برای ظهور قدرتهای جدید در سطح جهان دانست. این امر سبب هوشیاری قدرتهای سنتی چون آمریکا و روسیه شده است و تلاش این قدرتها برای به دست آوردن انحصار و تقویت خود در این زمینه را توجیه میکند.